لینک‌های قابل دسترسی

خبر تازه
جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳ کابل ۰۴:۳۷

تجاوز پدر اندر بر دختر ناسکه اش، یکی از درد ناکترین حکایت ها


حدیثه، مادرش و پسر سه ساله اش.
حدیثه، مادرش و پسر سه ساله اش.

حدیثه دختر هژده ساله از ولایت سمنگان که می گوید سالها مورد تجاوز جنسی پدر اندرش قرار گرفته و حتی از او بچه سه ساله و طفلی هم در بطن اش دارد خواهان تطبیق عدالت در مورد این مرد می باشد.

او می گوید: چهار ساله بود که پدرش فوت کرد و ده ساله بود که مادرش با قاضی وقت سمنگان ازدواج نمود و او هم با مادرش رفت.

حدیثه در حالیکه اشک از چشمانش جاری بود به رادیو آزادی گفت: پدر اندرش همیشه او را وادار به ماساژیا چاپی کردن می نمود تا اینکه پنج سالی قبل یک روزی بالایش تجاوز کرد.

"همینکه با مادرم به خانه قاضی رفتم مدتی بعد از من تقاضا کرد تا او را چاپی نمایم و من هم با آنکه ازین کار بدم می آمد تقاضایش را برآورده می کردم تا اینکه چند سالی قبل در حالیکه من خواب بودم بالایم تجاوز کرد.

موضوع را به بسیاری از بستگانش گفتم ولی کسی حرف مرا نشنید و اصلاً این موضوع را جدی نگرفتند و گفتند که قاضی صاحب بزرگ ما است و ما در برابر او کاری کرده نمی توانیم و من از اینکه هیچ راه فرار نداشتم مجبورهمانجا ماندم و تجاوز قاضی تکرار و تکرار شد تا اینکه حامله شدم و با آنکه قاضی تلاش های زیادی برای سقط آن انجام داد بچه در همانجا بدنیا آمد و حالا سه ساله و در کنارم است و طفل دو ماهه دیگری هم از همین قاضی در بطن دارم."

حدیثه می گوید: پدر اندرش مرد زورمند و مقتدری است و هیچ عضو خانواده، حتی بستگانش توان مانع شدن ادامه این تجاوز دوامدار او را نداشتند.

حدیثه با اشاره به طفل سه ساله اش که در کنارش بی خبر از همه چیز مصروف بازی های کودکانه اش بود گفت:

"همه از این کار او خبر داشتند و از این طفلی که بدنیا آمد. اما قاضی هیچ پروایش نبود و همه را سرکوب می کرد وجزئی ترین اعتراض من یا مادرم و حتی یک خواهرش که اعتراض می کرد، منجر به زجر شکنچه و لت و کوب وحشیانه می شد تا جایکه یک روزی من و مادرم را در مقابل همه اعضای خانواده برهنه کرد و ناسزا های زیادی گفت.

او سه زن، مادر، خواهر و چندین اولاد داشت اما هیچ کسی جرأت حرف زدن در برابرش را نداشتند و ما در محله زندگی می کردیم که میان دو کوه و خیلی دور از پوسته امنیتی بود.

قریه دور دستی در ولسوالی کهمرد بامیان."

حدیثه در حالیکه زار زار می گریست گفت:

"پدر اندرم کابل بود و من مریض شدم و او مرا برای تداوی یا خوشگذرانی به کابل خواست و من هم با استفاده از فرصت فرار کردم و آمدم سمنگان و او مادرم را به دنبالم فرستاد و خودش پلخمری ماند و دولت به اثر تقاضای ما قاضی را گرفتار کرد."

حدیثه هم خوشحال بود و هم غمگین: خوشحال از اینکه حالا آزاد شده و شاید کسی به داد اش برسد و غمگین از اینکه زندگی، عزت، آبرو و آینده اش برباد شده است.

عزیزه مادر حدیثه
عزیزه مادر حدیثه

عزیزه مادر حدیثه که نشانه های آشکاری از لت و کوب بر بخش های از بدنش نمایان بود گفت:

"مه از سمنگان استم و یک بیوه بیچاره بودم و دعوای حقوقی در محکمه سمنگان داشتم و اینکه همه جا کار ما خلاص شد و نزد همین قاضی آمدم او به من گفت به شرط کارت را خلاص می کنم که با من ازدواج کنی و من فریب او را که من و صغیرانم را خوشبخت می سازد با او ازدواج کردم اما او به یکی از وعده هایش عمل نکرد و نه تنها مرا خوشبخت نساخت بلکه دختر یتیم ام را هم بد بخت ترین دختر دنیا نمود و خوشبختی هایش را ازش گرفت."

مادر حدیثه با یاد آوری از لحظه که خود شاهد خاموش تجاوز شوهرش بر دخترش بود، به گریه افتید و گفت:

"من باورم نمی شد که شوهرم چنین کاری را بالای دخترم انجام بدهد ولی من که خودم به چشم خود دیدم بیهوش شدم ولی راه نجاتی نداشتیم و بخدا قسم تا روزها بر روی شوهرم دیده نمی توانستم که چطور چنین کاری را بالای دختر زنش انجام داده است.

این عمل او همیشه و تقریباً هر شبی تکرار می شد و کسی جلو اش را گرفته نمی توانست تا اینکه دخترم حامله شد و من که داد و فریاد کردم ما را به شهر برد تا طفل را سقط کند اما داکتران این کار را نکردند و بالاخره طفل به دنیا آمد و حالا سه ساله و پیش روی تان قرار دارد.

قاضی بعد از ان دست روی قران گذاشت که دیگر چنین کاری را تکرار نمی کند اما بیست روز بعد باز هم دیدم که صدای گریه و لت و کوب می آید دیدم که به زور بر دخترم تجاوز می کند."

او که شیون و زاری مجال حرف زدن را برایش نمی داد افزود:

"ما اسیر بودیم و هیچ راه فرار نداشتم اما حالا که از او نجات یافته ایم از دولت از همه حامیان حقوق بشر و حقوق زن تقاضا داریم تا به داد مان برسند و عدالت را تأمین نمایند.

او بار ها برای ما اخطار داده بود که اگر شکایت یا اعتراضی کنیم بر باد می شویم و ما ترس ازین داریم که او پول تیرکند و آزاد شود.

او منکر شده ولی ما تقاضا داریم تا قضیه را عادلانه بررسی کنند و خون طفل سه ساله حدیثه را با خون قاضی تطبیق کنند که همه چیز روشن شود."

در همین حال منیر رحیمی آمر مطبوعات قوماندانی امنیه ولایت سمنگان می گوید: مرد مورد ادعای این دو خانم گرفتار و تحقیقات از وی آغاز شده است.

من به دیدن این مرد متهم موفق نشدم ولی او در تحقیقات به پولیس همه این اتهامات را رد کرده و خود را بیگناه معرفی کرده است.

بشیر احمد غزالی، سمنگان

XS
SM
MD
LG