فلم ( لون سروایور) یا یگانه بازمانده، فلم امریکایی که در جنوری 2013 میلادی در سینما های جهان به نمایش گذاشته شد و شهرت جهانی کسب کرد، اما قهرمان اصلی در پشت پرده این فلم یک مرد دهاتی افغان است که در بد ترین شرایط جان یک عسکر امریکایی را نجات داده بود و حالا خودش در شرایط بد منتظر کمک امریکا است.
محمد گلاب باشندهء ولسوالی مانگوی ولایت کنر 28م جون 2005 میلادی یک تن از نیروهای پیاده بحری امریکایی را که در یک عملیات در ولایت کنر شدیداً زخمی شده بود، نجات داده و از گیر طالبان محلی در خانه اش پناه داد.
محمد گلاب می گوید، با آنکه از آن حادثه ده سال می گذرد اما مانند دیروز در پیش چشمان اش است، وی از روز حادثه به رادیو آزادی چنین گفت:
"در 2005 میلادی امریکایی ها در منطقه یک عملیات را راه اندازی کردند که در اثر آن درگیری شدید صورت گرفت در آن زمان یک طیاره امریکایی ها نیز سقوط کرد. پنج نفر که چهار تن شان کشته و یکی از آنها زخمی شده بود در وضعیت وخیم به خانه ما آمد و ما برایش پناه دادیم."
مارکوس لوترل یکی از پنج عسکر نیرو های پیاده بحری امریکایی بود که در جریان این عملیات در ولایت کنر طیاره شان سقوط کرد، مارکوس لوترل که به شدت زخمی شده بود موفق شد تا خودش را به خانهء محمد گلاب برساند.
محمد گلاب با قبول خطر برای خود و فامیلش تا رسیدن عساکر امریکایی از مارکوس لوترل حفاظت کرد.
محمد گلاب می گوید، از همان لحظه اول می دانستم که نجات دادن این عسکر امریکایی ممکن به بهای جان من و فامیل ام تمام شود اما بخاطر افغانیت و عنعنهء مهمان نوازی به مارکس پناه دادم:
"همان روز میدانستم که نجات دادن این امریکایی باعث تهدید برای زندگی خودم و فامیل ام خواهد شد و این تهدید نه تنها از سوی مخالفین مسلح بلکه از سوی مردم محل نیز بود که چرا یک امریکایی را پناه دادی. اما من بخاطر رسوم و عنعنات افغانی این عسکر را به حیث یک مهمان در خانه ام اجازه دادم. بعداً با همکاری برخی از باشندگان محل به امریکایی ها اطلاع دادم که افغان ها کسی را که خانه شان مهمان بیاید حفاظت می کنند و آنها پس از 5 روز آمدند و او را با خود بردند."
پس از آن حادثه مارکوس لوترل به خانه اش واقع در ایالت تکزاس امریکا برگشت و کتاب از خاطرات اش را نوشت که در آن از نجات وی توسط محمد گلاب و فامیل اش قصه کرده است.
محمد گلاب می گوید تا سال 2010 میلادی هیچ نوع تماسی با مارکوس لوترل نداشت، اما روزی مارکس وی را پیدا کرده وی را به امریکا دعوت کرد:
" تا سال 2010 میلادی با مارکوس هیچ نوع تماسی نداشتم اما وی در 2010 بخاطر نشر کتاب اش و شهرت آن با من در تماس شد که در آن زمان من این را نمی دانستم. یکبار در 2010 نزد اش رفتم و بار دیگر در 2013 بخاطر نمایش فلم سینمایی که بر اساس کتاب وی ساخته شده بود. پس از شهرت فلم، مارکوس تمام وعده های را که با من کرده بود یکی را هم بجا نکرد."
داستان کتاب مارکس لترول که مبنی بر دوستی یک افغان دهاتی با عسکر امریکایی است، در یک فلم سینمایی به صحنه کشیده شد.
گلاب بار دوم در 2013 میلادی برای افتتاح نمایش این فلم سینمایی (یگانه بازمانده) که بر اساس داستان واقعی تیم دهم نیروهای پیاده بحری امریکایی ساخته شده است به امریکا رفت.
فلم سینمایی (یگانه بازمانده ) که توسط یونیورسال پیکچرز ساخته شده است، در جنوری سال گذشته در سینما ها به نمایش گذاشته شد.
محمد گلاب در آن زمان 5 ماه و هفت روز را در امریکا گذشتاند، اما زمانیکه از وی در مورد روابط وی با مارکس لترول در امریکا پرسیدم گفت:
" برخورد مارکس در روز های اول سفرم بسیار خوب بود اما پس از آنکه مقصد اش که شهرت فلم بود حاصل شد وی تغییر کرد و حتی در وقت بازگشت ام به افغانستان همراه من خدا حافظی هم نکرد."
محمد گلاب می گوید، با آنکه پس از حادثه سال 2005 میلادی و از روزیکه مارکس لترول را نجات داد، خودش و فامیل اش با مشکلات زیاد و تهدید ها روبرو شد، اما با نشر این فلم تهدید ها به اندازه جدی شدند که وی چندی قبل مجبور به ترک خانه و فرار از منطقه گردید:
"نشر همین فلم باعث شد که همه قصه من به همه روشن شود و همین باعث شد تا مجبور شوم که خانه و وطن خود را ترک کنم. دشمن خو دشمن، دوست هم دشمن شد. از طریق خط، پیام و نفر خودم و فامیلم تهدید به مرگ می شویم."
اکنون محمد گلاب که با فامیل اش در کشور سوم منتظر کمک امریکا است، می گوید: همانطوری که مارکس در خانه اش مهمان بود، می خواهد تا برقراری امنیت سراسری و رفع تهدید ها با فامیل اش به امریکا مهمان شود. اما وی می گوید، دوست دارد در کنار هموطنان اش در افغانستان زندگی کند.
