از دست وزیران کلان کار گله دارم
از وکیل چوتار و تفنگدار گله دارم
از دفتر و دیوان وزارت هیچ مپرسید
از مامور چای خورک و بیکار گله دارم
چوروال عزیز زد عجب لاف و پتاقی
از بوی بدی کوچه و بازار گله دارم
کوکنار شده حاصل دهقان در این خاک
از مستر چالاک و خریدار گله دارم
نرخ جنس را بنگری رفته به سوی آسمان
از فریب و چال و نیرنگ دکاندار گله دارم
از فروش چرس و تریاک ساخته قصری به خود
از قاچاقبر تریاک و کوکنار گله دارم
فساد شده قانون هر دفتر و دیوان
از چور و چپاول حسابدار گله دارم
گوشته زند در جان ما با پی و پر از استخوان
از قصاب پیش کوچه بار بار گله دارم
چه گویم من ز سرک های کابل
از ترافیک جاده ای شار گله دارم
شار ما پراز داکتر و مردم همه بیمار
از داکتر فیس خورک ماهوار گله دارم
اینجا همه دان واز و گوشها شده است کر
از شهر بی قانون و بیروبار گله دارم