درد مارا نیست درمان عین و غین
کار ما را نیست آسان عین و غین
جیب ما را خالی کردند روز به روز
دسترخوان را کرده بی نان عین و غین
چون صداقت نیست در رفتار شان
مردمان را کرده حیران عین و غین
چون ندارند طرح و برنامه به ما
کرده ما را تیت و پاشان عین و غین
رشوه خوران چاق و چله گشته اند
است یار رشوه خوران عین و غین
طرح جنگ و صلح به دست دیگران
نیست مرد جنگ و میدان عین و غین
خوب و بد در نزد ما معلوم نیست
نیست دوست و یار خوبان عین و غین
آنکه منصب دار خوب و لایق است
جــــا نداده کاروان عین و غین
کور و کر و گُنگ و لنگ را بنگرید
یار و یاور دوستان عین و غین
مردم هر جا خوار و زرد و زار شد
خورد و کلان دارند فغان عین و غین
آنکه رفت و رای داد از بهر شان
حال ببینید داره گریان عین و غین
مثل عروس و خشو سیالی کنند
ماره ساخته چون خسران عین و غین