یک سازمان بنام حقوق بشر و دموکراسی افغانستان تشبثی را آغاز کردهاست تحت عنوان "صندوق خاطرات" که میخواهد توسط آن خاطرات قرباینان جنگ را زنده نگهدارد و برای مرهم گذاشتن روی زخمهای بازماندهگان از آن استفاده کند.
خبرگزاری اسوشیتد پرس در همین مورد گزارشی را تهیه کرده که با سرگذشت مادر یک قربانی حمله انتحاری در کابل آغاز میشود.
نویسنده مطلب مینویسد که شامی بود مانند شامهای دیگر در کابل.
فیصلِ جوان با مادرش شوخی کرده و راهی محل کار شد. او در یک دواخانه کار میکرد و برای کورسهای الجبر و انگلیسی پول بدست میآورد.
فیصل ۱۷ ساله آرزوی داکتر شدن را داشت.
بعد از بوسیدن دست مادرش و خدا حافظی او آخرین بار خانه خود را ترک کرد، چند لحظه بعد صدای انفجاری بگوشش رسید و فیصل و پسر کاکایش احمدالله هر دو کشته شدند.
عادله حمیدی مادر فیصل در یک مصاحبه غم انگیز آخرین خاطرات فرزندش را شرح نموده و گفت که او با لبهای خندان دوید و خانه را ترک کرد و ۵ دقیقه بعد صدای انفجار بلند شد.
از دهها سال به اینسو که افغانستان دامنگیر جنگ است بسیاری جوانان و خانوادهها به سرنوشت فیصل و مادرش مبتلا شدهاند که این عمل سبب شدهاست سازمان حقوق بشر و دموکراسی افغانستان تشبثی را آغاز نماید تحت نام "مِموری باکس" یا صندق خاطرات.
سلیم رجبی ترتیب دهنده این پروژه گفت، این ابتکار برای یادبود از قربانیان جنگ ۴۰ ساله افغانستان ترتیب شده تا بر زخمهای جسمی و روانی قربانیان این جنگ مرهم بگذارد.
تا حال ۳۰۰ صندوق خاطرات در یک اطاق محفوظ جا داده شدهاند.
هر صندق با بیرق افغانستان پوشیده شده و در داخل صندوق بیرق دیگری میباشد که بیان کننده دوره و زمان قربانی میباشد.
افغانستان در این ۴۰ سال اخیر بیرقهای مختلفی داشتهاست، اما بیشترین صندوقها به دوره بعد از سقوط طالبان مربوط میشود که اکثریت آنها در حملات انتحاری کشته شدهاند.
مادر فیصل خاطرات تلخ روز کشته شدن فرزندش را شرح نموده که او و پسر کاکایش در چه وضعیتی بودند.
او گفت که در آن روز صدای فریاد و گریه از هر سو بلند شده بود.
رجبی میگوید، پروسه صندوق خاطرات بزرگتر و مهمتر از صندوق میباشد زیرا بازماندهگان قربانیان دور هم جمع میشوند و خاطرات تلخ خود را شریک میسازند و بر زخمهای یک دیکر مرهم میگذارند.
این پروسه زمینه تبادل تجربه را بین بازماندهگان فراهم ساخته و آنها پیامهای محبت خود را به از دست دادهگان میفرستند.
به گفته رجبی به آنها توصیه میشود که دو مکتوب بنویسند یکی برای قربانیان خود و دیگرش برای همه مردم. بسیاری از افراد خواندن و نوشتن یاد ندارند به آنها گفته میشود که پیام خود را با رسامی به دیگران برسانند.
مادر فیصل یک باغ سبز کشیده که در وسط آن یک سیب بزرگ سرخ دیده میشود زیرا پسرش سیب را بسیار خوش داشت.
ماه آینده این صندوقهای خاطرات در شهر فرانکفورت جرمنی به نمایش گذاشته میشوند.