یک تحقیق تازه نشان میدهد که تدریس مضامین ثقافت اسلامی در مراکز آموزشی افغانستان باعث ترویج و تقویت افراطیت شدهاست.
نویسندۀ رسالهای تحقیقی «ریشهیابی رادیکالیزم دینی در نظام آموزشی افغانستان» میگوید، این تحقیق نشان میدهد که شماری از استادان ثقافت اسلامی هنگام تدریس متون این مضمون به جای اکادمیک بودن موضوعات، بیشتر آن را بهعنوان یک ایدیولوژی مطرح میکنند.
رامین کمانگر روز پنجشنبه «۱۵ حمل ۱۳۹۸» در مراسم رونمایی این رساله در کابل گفت، یکی از موضوعات که استادان ثقافت اسلامی بیشتر به آن میپردازند، خلافت و امارت اسلامی است.
او افزود:
"در متون سراسر ساختاری که از آن بحث میشود، ساختاری است که ما برایش خلافت و امارت میگوییم، این ساختار با چیزی که ما داریم تفاوت بنیادی دارد، این ساختار نهتنها این که بحث میشود، بلکه در مورد با حسرت و پیشنهاد توسعه میابد و متن جنبه اکادمیک خود را از دست داده و در بسیار جاها با امید این که روزی چنین شود این متن پیشنهاد میشود."
در شرایط امروزی طالبان افغان به نظام امارت اسلامی تأکید میکنند و برای دست یافتن به آن سالهاست که در برابر حکومت و نیروهای خارجی مستقر در افغانستان میجنگند.
از سوی هم خلافت اسلامی در شرایط فعلی بیشتر از سوی گروه موسوم به دولت اسلامی «داعش» مطرح میشود.
اما در تحقیق تازۀ که از سوی انستتیوت مطالعات استراتژیک افغانستان انجام شده آمده است که آنچه بهعنوان خلافت اسلامی و امارت اسلامی در مضامین ثفافت اسلامی در پوهنتونهای افغانستان تدریس میشود شبیه نظامهای اسلامی اند که داعش و طالبان آن را میخواهند.
نویسنده این تحقیق میگوید، خلافت و امارت اسلامی در تقابل با نظامهای دموکراتیک و سیکولار قرار دارد و در برخی موارد استادان ثقافت اسلامی نظامهای دیگر را کفری و فاسد عنوان میکنند.
مضامین ثقافت اسلامی از زمانی که شامل نظام آموزشی افغانستان شده جنجال برانگیز بوده است.
عبدالمتین شهیدی استاد پوهنتون کابل میگوید، تدریس ثقافت اسلامی برای اولین بار در زمان حکومت برهانالدین ربانی در چهار مضمون و در چهار سمستر آغاز شد.
در زمان حامد کرزی پس از بحثهای زیاد در یک کمیسیون ۲۱ نفره مضامین این بخش از چهار به هشت مضمون افزایش یافت.
تفاوت دیدگاهها در بارۀ این مضامین در اینجا ختم نشد و در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۵ نیز شماری از روحانیون و استادان پوهنتون در همکاری با وزارت تحصیلات عالی گرد آمده و تغییراتی را در متون ثقافت اسلامی وارد کردند.
آقای شهیدی که در مراسم رونمایی رسالۀ «ریشهیابی رادیکالیزم دینی در نظام آموزشی افغانستان» اشتراک کرده بود میگوید، این تحقیق همه شمول نه، بلکه دیدگاه شخصی چند نفر است.
او افزود:
"وقتی که خلافت اسلامی را مطرح میکنیم و در این باره صحبت میکنیم این دیدگاه شخصی یک فرد مسلمان نیست که او را متهم کنیم که افراطی است، این آرزوی تک تک مسلمانان است که مسلمانها خلافت اسلامی داشته باشند، باید بین دو نکته فرق کنیم چیزی را که اسلام بهعنوان خلافت اسلامی مطرح میکند و چیزی را که از گروههای افراطی میگیریم باید بین این دو نقطه فرق باشد."
این استاد پوهنتون میگوید، تدریس مضامین ثفاقت اسلامی سبب ترویج افراطیت در افغانستان نشده است، بلکه بهگفته وی، فساد اداری، فساد اخلاقی، ظلم، عدم تطبیق شریعت اسلامی، دین ستیزی و برنامههای برخی رسانهها که وی آن را مبتذل میخواند، جنگهای فکری و در برخی موارد دیگر، از عوامل اصلی افراطیت میباشند.
عبدالحفیط منصور عضو پیشین ولسی جرگۀ افغانستان که سال گذشته برای اولین بار در نشست عمومی این جرگه مضامین ثقافت اسلامی را عامل ترویج افراطیت خواند میگوید، این مضامین در پوهنتونها جوانان را تندرو تربیه میکند.
او افزود:
"یک گام پیشتر میگذارم این یک واقعیت است امروز، ما روزانه چند تا تروریست را میکشیم چندین تای دیگرش را تربیه میکنیم، خود ما تربیه میکنیم در کنار خود و بودجه خودما."
منصور میگوید، تندروی در متون دینی را با افکار افراطی نه، بلکه باید با ایدیولوژی میانهرو اسلامی جواب داد.
تحقیق تازۀ که در آن تدریس مضامین ثفافت اسلامی از عوامل ترویج افراطیت یاد شده در آن از شماری از محصلین پوهنتونهای هرات، ننگرهار و کابل سؤال مطرح شده و نیز با شماری از استادان این پوهنتونها مصاحبه صورت گرفته است.
رامین کمانگر نویسندۀ این تحقیق میگوید، از میان محصلینی که به آنان سؤال نامه داده شده ۳۵ درصد شان گفته اند که خواهان احیای دوبارۀ خلافت و امارت اسلامی اند.
گزارش: نصرت پارسا