با نزدیک شدن نوروز و سال نو و مود شدن غرس نهال توسط مقامات ده کشور، وزیر صاحب هم که گفتن نامش خوب نیست خوده کمی شور داد و رییس دفترش را نزدش خاسته و گفت:
رییس صاحب یک مکتوب عنوانی ریاست مالی و اداری روان کو تا آماده گی بگیرند که ده فصل نهال شانی سهم بگیریم و دین خوده ده قبال وطن و سر سبزی ادا کنیم.
پس از ای که وزیر صاحب دستور داد ریاست مالی و اداری یک لک بیست هزار افغانی ره بری شرکت ده نهال شانی اختصاص داد و عاجل یک کمیسیون متشکل از مقامات وزارت تشکیل شد و کمیسیون پس از نو سات و نو دقیقه و نو ثانیه جلسه و مشوره تصمیم گرفت که بری روز نهال شانی یک محفل از طرف وزارت برگزار شوه تا تمام مقامات عالی رتبه دولتی، سفرای کشورای دوست، دیپلومات های داخلی و خارجی و کارمندان وزارت شرکت کنند.
هم چنان اعضای کمیسیون فیصله کردند که ده روز نهال شانی باید از تمام تلویزیون ها دعوت شوه تا از طریق رسانه ها کار و فعالیت وزیر صاحب به طور زنده به مردم نشان داده شوه. کمسیون فیصه کرد که نهال شانی باید ده داخل وزارت صورت بگیره چون اوضاع امنیتی خوب نیست نشه که کدام انتحاری سر برسه و وزیر صاحب با نهال یکجا قربانی روز نهال شانی شوه.
خلاصه روز نهال شانی فرا رسید و تمام کارمندان وزارت دفتر های شانه ترک گفته و راهی تالار وزارت شدند تا در محفل نهال شانی چک چک کنن و وزیر صاحبه تشویق کنن هم چنان خبرنگاران داخلی و خارجی با مایک و کامره شان حضور یافتن تا از محفل نهال شانی گزارش زنده و مرده تهیه کنن. آشپز وزارت هم آستین ها ره بر زده و بری تمام مهمانان یک عصریه کیک و کلچه ره آماده ساخت.
پس از چند ساعت انتظار محفل نهال شانی با چک چک و اشپلاق آغاز شد و وزیر صاحب با شعار به پیش به سوی سرسبزی محفل ره افتتاح کرد و هر کس به نوبت در باره فواید نهال و درخت صحبت کردند. بعد از او از حاضرین تقاضا شد که پس از خوردن چای و کلچه و شیرینی به صحن یا حویلی وزارت تشریف بیارن و شاهد نهال شانی از سوی وزیر صاحب باشند.
پس از ای که شکم های مهمانان از کیک و کلچه و چای و شیرینی پر شد همه به محل نهال شانی حضور یافتند و منتظر ماندن که چه وقت نهال آورده میشه تا هر کس یک دانه نهاله ده حویلی وزارت غرس کنه.
همه فکر می کردن که وزیر صاحب با بودیجهء که بری نهال شانی اختصاص داده شاید کل وزارته نهال شانی کنه اما وزیر صاحب با یک دانه نهال و یک درجن بادیگارد و نیم درجن نفر خذمت و کش و فش از دور نمایان شد و با چک چک حاضرین بدرقه گردید.
وزیر صاحب نهالی ره که یک لک و بیست هزار افغانی تمام شده بود ده حویلی وزارت به کمک مشاورانش غرس کرد و چند بیل خاک و یک دوله آب هم دورش انداخت و خنده کنان به طرف دفترش رفت.
ده ختم محفل یکی از کارمندان وزارت که همه ساله وزیر صاحبه ده ای کار بدرقه کرده بود به نهال که تازه از طرف وزیر صاحب شانده شده بود نگاه کرده و با خود گفت:
« هی هی وزیر صاحب هر سال خوده نمایش میتی و با کش و فش نهال می شانی اما یکی شام نتیجه نمیته و دو روزباد خشک میشه.»
رییس صاحب یک مکتوب عنوانی ریاست مالی و اداری روان کو تا آماده گی بگیرند که ده فصل نهال شانی سهم بگیریم و دین خوده ده قبال وطن و سر سبزی ادا کنیم.
پس از ای که وزیر صاحب دستور داد ریاست مالی و اداری یک لک بیست هزار افغانی ره بری شرکت ده نهال شانی اختصاص داد و عاجل یک کمیسیون متشکل از مقامات وزارت تشکیل شد و کمیسیون پس از نو سات و نو دقیقه و نو ثانیه جلسه و مشوره تصمیم گرفت که بری روز نهال شانی یک محفل از طرف وزارت برگزار شوه تا تمام مقامات عالی رتبه دولتی، سفرای کشورای دوست، دیپلومات های داخلی و خارجی و کارمندان وزارت شرکت کنند.
هم چنان اعضای کمیسیون فیصله کردند که ده روز نهال شانی باید از تمام تلویزیون ها دعوت شوه تا از طریق رسانه ها کار و فعالیت وزیر صاحب به طور زنده به مردم نشان داده شوه. کمسیون فیصه کرد که نهال شانی باید ده داخل وزارت صورت بگیره چون اوضاع امنیتی خوب نیست نشه که کدام انتحاری سر برسه و وزیر صاحب با نهال یکجا قربانی روز نهال شانی شوه.
خلاصه روز نهال شانی فرا رسید و تمام کارمندان وزارت دفتر های شانه ترک گفته و راهی تالار وزارت شدند تا در محفل نهال شانی چک چک کنن و وزیر صاحبه تشویق کنن هم چنان خبرنگاران داخلی و خارجی با مایک و کامره شان حضور یافتن تا از محفل نهال شانی گزارش زنده و مرده تهیه کنن. آشپز وزارت هم آستین ها ره بر زده و بری تمام مهمانان یک عصریه کیک و کلچه ره آماده ساخت.
پس از چند ساعت انتظار محفل نهال شانی با چک چک و اشپلاق آغاز شد و وزیر صاحب با شعار به پیش به سوی سرسبزی محفل ره افتتاح کرد و هر کس به نوبت در باره فواید نهال و درخت صحبت کردند. بعد از او از حاضرین تقاضا شد که پس از خوردن چای و کلچه و شیرینی به صحن یا حویلی وزارت تشریف بیارن و شاهد نهال شانی از سوی وزیر صاحب باشند.
پس از ای که شکم های مهمانان از کیک و کلچه و چای و شیرینی پر شد همه به محل نهال شانی حضور یافتند و منتظر ماندن که چه وقت نهال آورده میشه تا هر کس یک دانه نهاله ده حویلی وزارت غرس کنه.
همه فکر می کردن که وزیر صاحب با بودیجهء که بری نهال شانی اختصاص داده شاید کل وزارته نهال شانی کنه اما وزیر صاحب با یک دانه نهال و یک درجن بادیگارد و نیم درجن نفر خذمت و کش و فش از دور نمایان شد و با چک چک حاضرین بدرقه گردید.
وزیر صاحب نهالی ره که یک لک و بیست هزار افغانی تمام شده بود ده حویلی وزارت به کمک مشاورانش غرس کرد و چند بیل خاک و یک دوله آب هم دورش انداخت و خنده کنان به طرف دفترش رفت.
ده ختم محفل یکی از کارمندان وزارت که همه ساله وزیر صاحبه ده ای کار بدرقه کرده بود به نهال که تازه از طرف وزیر صاحب شانده شده بود نگاه کرده و با خود گفت:
« هی هی وزیر صاحب هر سال خوده نمایش میتی و با کش و فش نهال می شانی اما یکی شام نتیجه نمیته و دو روزباد خشک میشه.»
