"هفت خوان رستم" در برابر هندو ها و سکهـ های افغان

در همهء ادیان و باور های انسانی، زنده گی و مرگ دو روی یک سکه اند. چنانچه خداوند یکتا در قرآن مجید می فرماید:

«کلو نفسً ذایقه الموت»
(هرزنده جان طعم مرگ را می چشد).

آری!
هر موجود زنده روزی جام آخرین را سر می کشد و به منزلگهء می شتابد که از آن بازگشت دوباره ممکن نیست.

در مصر باستان انسان ها همهء عمر برای مرگ آماده گی می گرفتند و مقبره هایشان را در زمان حیات آماده و اعمار می کردند. میت با مواد خاص مومیایی شده، بعد داخل مقبره ها جا داده می شد. اهرام مصر محصول این طرز تفکر و اندیشهء انسانی در مورد مرگ و زنده گی بعد از آنست.

سرخپوست های قارهء امریکا میت شان را بالای برج های ساخته شده از چوب قرار می دادند.

برخی اقوام ساکن در قلل مرتفع کوه های همالیا، میت را در پارچهء پیچانیده، بر بلندترین قلهء قابل دسترسی کوه ها قرار می دهند.

با آنکه شیوهء و اشکال به خاک سپردن در گوشه و کنارجهان متفاوت است و اکثریت انسان ها میت را طی مراسم خاص به خاک می سپارند، اما کم نیستند کسانی که آتش را مقدس می شمارند و یا هم بر اساس باور های مذهبی میت را به آتش می سپارند که هندوها و سیکهـ ها در زمره آنانند.

در افغانستان با آنکه دین اکثریت باشنده گان آن اسلام است، هندوباوران و سیکهـ ها از جملهء باشنده گان دیرینهء این سرزمین محسوب شده، زمانی هم یک بخش قابل ملاحظهء جامعهء افغانی را تشکیل می دادند.

افغانستان به مثابه یک کشور کثیرالملیت به تعدد باورها و عقاید انسانی باور دارد. آزادی مذهب و اجرای مراسم مذهبی توسط قانون اساسی آن کشور، تامین و تضمین شده است.

در طول تاریخ پر فراز و نشیب افغانستان سرنوشت هندوها و سیکهـ های افغان جدا از سرنوشت سایر باشنده گان آن کشور نبوده است. در جریان سالیان جنگ های داخلی آن ها نیز مانند سایرین و در کنار دیگر هم میهنان شان، متحمل درد ها و رنج های بیکران شده، قربانی های فراوان داده اند.

ثروت، مشاغل، خانه ها، جایداد ها و حتی محلات مقدس آن ها توسط زورمندان یا غصب شده ویا هم در زمینهء اجرای مراسم مذهبی شان ممانعت های به وجود آمده است که همانا دردناکترین آن ایجاد موانع در امر اجرای آخرین مراسم ادای احترام به میت و سپردن آن به آتش است که با دریغ و درد، تا هنوز هم در برخی مناطق به شمول شهر کابل همچنان ادامه دارد.

اوتار سنگهـ سابق عضو مشرانوجرگه و یکی از بزرگان جامعهء سیکهـ های افغان می گوید:
«در جریان جنگ های داخلی سال های 1990 هزاران ملکیت هندوان و سیکهـ ها در افغانستان مورد تاراج و غارت قرار گرفت. آیندهء کار یابی و مشاغل در خارج از محیط محدودهء اجتماع شان تاریک است. حکومت از گشایش محلات به آتش سپردن اموات هندو ها و سیکهـ شانه خالی می کند، تا آن ها بتوانند مراسم مذهبی شان را اجرا کنند.»

در چند دههء اخیر جامعهء افغانی بیشتر محافظه کار شده است. هندو ها و سیکهـ ها و سایر اقلیت های مذهبی مورد اذیت قرار گرفته، به دیدهء کفار به آن ها نگریسته شده است. هندو ها و سیکهـ ها افغان به طور کتلوی به هندوستان وسایر کشور های جهان مهاجرت کرده اند.

ایشورداس مسوول ویب سایت فرهنگی - تاریخی کابل ناتهـ که یک بخش از فعالیت های آن انعکاس دهندهء مسایل مهم مربوط به زنده گی هندوان و سیکهـ های افغانستان است در زمینه می گوید:
« همین لحظه جامعهء هندو باور و سیکهـ های افغانستان با دومشکل عمده روبرو اند؛ اولی نبود محل آتشسپاری میت و دومین آن نرفتن کودکان هندو و سیکهـ به مکتب است. معمولاً از طرف دولت این بهانه صورت می گیرد که امنیت این کودکان در مکتب تامین شده نمی تواند، بناً آن ها به مکتب نمی روند.»

افغانان هندو و سیکهـ از گذشته های دور در منطقهء قلعه چهء کابل، شمشان یا محل آتشسپاری میت دارند که در آن جا مراسم بدرقهء آخرین، دعا و سپردن میت به آتش صورت می گیرد.

در سالیان صلح و حاکمیت دولت ها در افغانستان، شمشان ها یا محلات آتشسپاری میت نیز فعال بود و ممانعتی هم در زمینهء اجرای این مراسم وجود نداشت. اما در جریان سالیان جنگ های داخلی این محلات مقدس برای هندوان و سیکهـ های افغان عملاً غیرفعال شده است.

با سقوط رژیم طالبان در اطراف این محلات مقدس خانه های خود سر اعمار شده، کار به جایی رسیده است، که مردم محل یا باشنده گان مناطق اطراف شمشان یا محلات سپردن میت به آتش، از اجرای مراسم مذهبی آتشسپاری میت هندو ها و سیکهـ ها ممانعت می کنند.

انار کلی هنر یار عضو مشرانو جرگهء افغانستان نیز با تایید اینکه در زمینهء ادای مراسم مذهبی در شمشان یا محلات آتشسپاری میت در شهر کابل دشواری های وجود دارد، در این رابطه می گوید:
«البته در ساحهء قلعه چه یک شمشان وجود دارد که از مدت بیش از هشتاد سال به اینسو جایداد و ملکیت سیکهـ ها و هندو ها شمرده می شود. یک تعدادی از رسانه ها نوشته اند که این شمشمان غصب شده است. من این مساله را رد می کنم. محل غصب نشده، ملکیت و جایداد خودماست. به دست هندو ها و سیکهـ هاست. اما صرف مشکل اینست؛ وقتی کسی فوت می شود ومیت اورا به خاطر اجرای مراسم آتشسپاری می بریم، باشنده های محل از اجرای مراسم مذهبی ممانعت می کنند. شاید باشنده های محل حق به جانب باشند. نظر به مشکلات و بی نظمی های که در افغانستان بوجود آمد، در چهار طرف شمشان یا محل آتشسپاری میت یک تعدادخانه ها یا به شکل قانونی و یا هم غیر قانونی ساخته شده است. بهر صورت مردم محل از اجرای مراسم به آتشسپاری میت ممانعت می کنند. صرف مشکل با مردم محل است. هر باری که چنین حادثهء برای ما اتفاق افتاده است و تماس گرفته ایم؛ وزارت محترم امور داخله با ما در این قسمت همکاری کرده است. این مساله یک مشکل بسیار اساسیست. انسان شاید با نان خشک و چای بتواند زیر یک خیمه زنده گی کند، اما مرگ خبر نمی کند. نگهداری میت دشوارست. باید مطابق اصول مذهب آخرین مراسم بدرقه و دعا اجرا شود. مذاکرات جریان دارد. انشالله این مشکل بزودی حل خواهد شد.»

میرویس احمدزی دستیار شام لال پتیجا مشاور اقتصادی رییس جمهور افغانستان نیز با تایید دشواری های موجود جامعهء هندو باوران و سیکهـ های افغان، می گوید:
«مشکلات جامعهء هندوباوران و سیکهـ های افغانستان در زمینهء محلات آتشسپاری میت بزودی رفع خواهد شد. شام لال پتیجا در این رابطه با حامد کرزی نیز صحبت کرده، رییس جمهور افغانستان وعده کرده است که این دشواری به زودی حل خواهد شد.»

بزرگان جامعهء هندوباور و سیکهـ های افغان می گویند، نظر به دشواری ها و محدویت های موجود در نظام حقوقی و سیستم اجتماعی افغانستان، اینک چند صد و شاید هم بیش از هزار تن هندو و سیکهـ در افغانستان باقی نمانده باشد.

ایشورداس مسوول سایت انترنتی فرهنگی کابل ناتهـ در این رابطه می گوید:
«کدام مرجع رسمی احصاییه گیری، رقم دقیق هندو باوران و سیکهـ های ساکن در افغانستان را انتشار نداده است، اما بر اساس اظهارات مردم می توان گفت که در ولایات کابل، غرنی، جلال آباد، کندهار، پکتیا و خوست بیش از هشت صد فامیل متعلق به جامعهء هندوباور سیکهـ های افغان، منحیث باشنده های دیرینهء این سرزمین زنده گی می کنند.»

اوتار سنگ سابق عضو مشرانوجرگه و یکی از بزرگان جامعهء سیکهـ های افغان با تایید این دشواری ها می گوید:
«شرایط زنده گی در افغانستان برای هندوها و سیکهـ ها روز به روز دشوار تر شده می رود، افردا باقی مانده که دیگر شرایط موجود را تحمل نمی توانند، اکثراً به هندوستان می روند.»

با آنکه آزادی مذهب و اجرای مراسم مذهبی توسط قانون اساسی افغانستان تضمین شده است، ایشورداس مسوول سایت انترنتی کابل ناتهـ دشواری موجود در سیستم حقوقی و قانون گزاری افغانستان را در مورد جامعهء هندوباوران و سیکهـ های افغانستان چنین بر می شمارد:
«قانون اساسی افغانستان می گوید، سایر اتباع افغانستان در اجرای مراسم مذهبی شان مطابق قانون آزاد هستند. البته که این نکته یک مسالهء مرزا قلمیست. باید قید شود که آزادی مذهبی آن ها تضمین می شود. یک قوماندان منطقه کسی را به یک شکل اجازه می دهد که مراسم مذهبی خودرا به جا بیاورد، در ولایت دیگر ببینید که این کار به شکل دیگر صورت می گیرد. چون در قانون گفته شده است "مطابق قانون" این مساله دست باز را برای کسانی باقی می گذارد که در راس ادارات دولتی قرار می گیرند. هر کدام آن ها این جمله را به ضم خودشان تعبیر می کنند. در قانون اساسی و سایر قوانین افغانستان باید حقوق مساوی هندوها و سیکهـ های افغان تسجیل شود. تا هر تغییر سیاسی که در آینده در افغانستان صورت می گیرد و هر حکومتی که در آینده در افغانستان می آید به این مساله توجه کرده، در مقابل آن احساس مسوولیت کند. نه اینکه در داخل مکاتیب دفاتر بماند، یاد دفاتر برود و فردا هر آمر اداری آن را به ضم خودش تعبیر و توضیح کند.»

در شرایطی که زورمندان قبرستان های مسلمان را غصب کرده اند؛ باشنده گان مناطق اطراف شمشان ها یا محلات آتشسپاری میت، از اجرای مراسم مذهبی فرجام زنده گانی، ممانعت می کنند، هندو ها و سیکهـ ها مجبوراند به خاطر اجرای مراسم مذهبی آتشسپاری، میت شان را به به ولایت همجوار کابل و حتی به کشورهای همسایه ببرند.

اما... آیا آن های که محلات مقدس، زیارت گاه ها و قبرستان ها را در شهر کابل غصب کرده، آن را جز مالکیت شخصی و غنایم جنگی شمردند و یا هم از اجرای مراسم مذهبی آتشسپاری میت هندو ها سیکهـ ها ممانعت می کنند، نمی دانند که مرگ هرگز خبر نمی کند و این شتر سپید، غیر مترقبه و بدون اطلاع قبلی روزی مقابل درب هر خانه یی می خوابد.

از کجا که روزی میت این زورمندان و غاصبین خود با سرنوشت مشابه مقابل نباشد!؟

Your browser doesn’t support HTML5

هفت خوان رستم در برابر هندو ها و سکهـ های افغان