س:- شنونده های عزیز برنامه مربای مرچ ای هفته با یکی از بیلرهای کثافات که ده یک گوشه از سرک مانده شده و صدایش نمی برآیه مصاحبه ره لول دادیم که توجه شماره به ای مصاحبه می جلبیم خوب بیلرجان کثافات دانی مانده نباشی چی حال داری؟
بیلر:- زنده باشی هستیم اینه می بینی که جوجو هستیم از وقتی که ده افغانستان آمدی یک نفر اصولی نیافتیم که طریق استفاده از ماره یاد داشته باشه
س:- بیلرجان چرا ایقدر قار استی؟
بیلر:- چطور قار نباشم چند سال شده که مره ده افغانستان آوردن اما هیچ وقت از مه استفاده نکدن از خورد گرفته تا کلان، از با سواد گرفته تا بی سواد، از دکاندار گرفته تا خریدار، وقتی کثافات خوده میارن به عوض که ده داخلم پرتن ده دور و برم میندازن از دست که ده دور برم کثافات انداخته شده بیخی ده بین کثافات گم شدیم بیخی خودم کثیف شدیم حیران ماندیم که چی کنم؟
س:- بیلرجان میشه از خاطرات خود بگویی؟
بیلر:- خاطرات خوش خوده بگویم یا نا خوش خوده؟
س:- هردویشه بگو؟
بیلر:- خاطره تلخ زیاد دارم اما ده طول ای سال ها دو خاطرخوش دارم اول ای که یک روز یک نفر خلته کثافات خوده ده داخل مه انداخت وام از دور گزلک کرد یا نی که تصادفی ده بین افتاد و خاطرهء خوش دیگه ایست که یک روز چند نفر آمدن به خیالم که کثافات آورده بودن اما آنها ایسو او سو ره سیل کدن که اگه بتانن مره دزدی کنن اما نتانستن و پس رفتن
س:- بیلرجان ده بهار و فصل گرما خوش هستی یا ده زمستان ؟
بیلر:- راستشه پرسان کنی ده فصل تابستان بسیار خوش هستم از خاطریکه تنها نیستم و پشه ها و مگس ها و بعضی اوقات زنبور ها و گوسفندا یار و رفیقم هستن اما ده فصل زمستان تنها هستم از ای خاطرخوش نیستم تنهایی سخت است دگه
س:- چی گفتنی داری به مردم ؟
بیلر:- هیچ گفتنی ندارم ده ای کشور هر چی بگویی کسی نمی شنوه و گوش های همگی از مسؤول گرفته تا پایین ترین فرد کر است چی فایده که آدم دان خوده شخ کنه
س:- خی تشکر که با ما مصاحبه کدی!
بیلر:- زنده باشی ازخود تام تشکرکه با مه مصاحبه کدی
س:- خی باش که همی خلته کثافات خانه ره خو ده داخلت پرتم ...