اختره، قصهء دردناک خشونت علیهء زنان

Your browser doesn’t support HTML5

اختره به خاطر تمویل چهار کودکش نتوانسته است کار پیدا کند و همراه با دختر شش ساله اش گل پری در کنار قصر ویرانهء دارالامان در جنوب شرق کابل گدایی می کنند. بعد از آنکه اختره در خواست عروسی با یک مرد را رد کرد، او برویش تیزاب پاشید. اختره پیشنهاد عروسی با احمدالله را رد کرد و برایش گفت، هرگز با قاتل شوهرش عروسی نخواهد کرد. امان الله به پاکستان فرار کرد، اما سه سال بعد دوباره برگشت و برویش تیزاب پاشید.