ریاست خورد و بُرد وزارت زمین به هوا

بنده چند سال میشه که ده ریاست عمومی خورد برد وزارت زمین به هوا مامور وارده و صادره مقرر شدیم و از تمام جریانات و کارهای که ده دفتر انجام میشه خبر هستم که چقدر پیسه حیف و میل شده، چقدر نفر به اساس روابط با ریس صاحب ده بست های ریاست مقرر شدن. از ای گپا که بگذریم کارهای دگه هم است که ده ریاست ما صورت نگرفته مثلاً پاکی و صفایی، حاضری همکاران که کی حاضر است و کی غیر حاضر؟ ارزیابی کار که کی کار می کنه و کی نمی کنه ؟

دفتر ما که همطور هفت سال پیش با چونه سفید شده بود و پیسه رنگشه قند و قروت کرده بودن همطور در و دیوار و کلکین هایش سیاه و سپل بود. میز و چوکی هم خدا یار و جانش یکی دوپایه نداشت و دگیش یک پایه نداشت و لق می خورد و کوچ هم اسفنج هایش از هر سو به طرف بیرون سر کشیده بود.

خلاصه کارمندان ریاست ما از هیچ امکانات ده دفتر بر خوردار نبودن. مه که ای حالته می دیدم فکر می کردم که شاید از بالا همطور یک پالیسی است که دفتر ما ایطور است. اما ده یکی از روز ها از وزارت زنگ آمد که هفته آینده وزیر صاحب از ریاست ما دیدن می کنه.

با شنیدن ای گپ ریس ما راه خوده گم کرد از شما چی پُت کنم یکی و یک بار فضای دفتر ما تغییر کرد ده قدم اول به دفتر ما موبل و فرنیچر نو و جدید و لوکس ده یک سات خریداری و آورده شد. تمام همکاران میز و چوکی لوکس و فیشنی پیدا کردن ده ظرف یک روز تمام ریاست خورد و بُرد رنگ مالی شد. و ده روی زمین دفاتر و دهلیز ها که هر روز مادر کیک راه می رفت و پُر از گرد و خاک بود قالین فرش شد.

تشناب های دفتر که از دست کثافات بوی میداد و دست شوی و کمودش بند شده بود و سال پُر کسی اوره باز نمی کرد و کاشی های دیوار هایش شکسته و از بین رفته بود، کار آبادیش شروع شد وده نیم روز تمام وسایلش از سر خریده و نصب شد. قبل ازای دفتر ما چنان گرم بود که هرکس خوده همرای روزنامه و مجله پکه می کرد و دست ما که شخ می شد با دان یکی دگه خوده پُف می کردیم اما با شنیدن خبر آمدن وزیر صاحب به هر دفتر یک یک دانه ارکندیشن نصب شد و ریس صاحب که هر روز سات یازده بجه تشریف خوده کشال می کرد و با خود میاورد ده ای هفته شش صبح به دفتر حاضر می شد و شعبه به شعبه می گشت و دفتره کنترول می کرد.

کسای که به اساس روابط دوستانه با ریس صاحب مقرر شده بودن و به دفتر حاضر نبودن ده طول ای هفته صبح تا شام حاضر بودن، خلاصه دفتر ما دفتر شده بود و ما احساس می کردیم که ده ریاست عمومی یک وزارت کار می کنیم. اما از قضا هفته آینده که قرار بود وزیر صاحب بیایه و از دفتر ما دیدن کنه نآمد ریس صاحب چنان اعصابش خراب شده بود که فکر می کدی مرغه تخمشه از پیشش گرفته باشی و سر هر کار مند ناق ناق بانه گیری می کرد تا ای که دل خوده با نوشتن یک مکتوب بالای دفتر اداری یخ کرد و ده مکتوب نوشته کرده بود:

از ای که به پذیرایی وزیر صاحب پول زیاد به مصرف رسید و خزانه دولت خساره مند شد و جناب وزیر صاحب هم تشریف ناوردن برای جبران این خساره دو دو روز تمام کارمندان کسر معاش هستن

هاهاها...

Your browser doesn’t support HTML5

ریاست خورد و بُرد وزارت زمین به هوا