جبار در نیمه شب با حالت وارخطایی، گریبان پاره، صورت زرد و خسته پیش اندیوالاش ظریف میرود.
او با گریه و ناله برایش میگوید که خانهاش تباه شد.
اینکه چرا جبار پیش ظریف رفت، اصل قصه چیست و بعداً چه اتفاقی میافتد، این را در درامه می شنویم که همکار ما عبدلنافع همت آنرا تهیه کردهاست.
Your browser doesn’t support HTML5
برای شنیدن این درامه روی لینک زیر نماید!