حاجی معصوم به خانه اکبر داماد خود میاید و میخواهد دختر و نواسه های خود را به زور با خود ببرد. هر چند دختر حاجی معصوم خوش است که با فرزندانش خانه شوهر را رها کند و پیش پدر خود باشد، اما اکبر به خسر خود اجازه نمیدهد که خانم و فرزندانش را با خود ببرد. اینکه حاجی معصوم چرا خانم و فرزندان اکبر را به زور میبرد و بعداً چه اتفاق میافتد؟ این را در درامه بشنوید که همکار ما عبدالنافع همت آنرا تهیه کردهاست.
Your browser doesn’t support HTML5