ورود وسایل ارتباط جمعی مدرن به زندگی مردم، فرهنگ شبنشینی و کتابخوانی جمعی را در بغلان از میان برده است.
در گذشته در فصلهای بیکاری به ویژه در شبهای دراز زمستان، مردم دور هم جمع میشدند و به کتابخوانی و قصهگویی میپرداختند.
دسترسی آسان به کتاب و به ویژه رسانههای صوتی و تصویری و شبکه های اجتماعی این سنت را تقریباً به صورت کامل از میان برده است.
عبدالقادر کشاورزی ۷۰ ساله به یاد میآورد که در کودکی و جوانی به مجالس دورهمی شرکت میکرد و قصه، شعرخوانی و کتابخوانی از بزرگان میشنید.
عبدالقادر گفت: "یادم هست که در هر محله تمامی اهالی مسجد بعد از ادای نماز خفتن دور هم جمع میشدند و کتابهای شعر و قصه را با شور و اشتیاق میخواندند و گوش میدادند. ملاها زیاد بودند، ولی مردم تنها ملایی را برای امامت قبول میکردند که خوب کتابخوان باشد و هر شبی برای مردم شاهنامه و کتابهایی چون حافظ و سعدی و مثنوی و جنگنامه را با آواز بلند بخواند. در ضمن، در هر خانه حداقل یک با سواد وجود داشت و او طبق معمول هر شبی برای خانوادهاش کتابخوانی میکرد. حالا سالهاست که کتاب یوسف و زلیخای مرا کسی باز نکرده و همه مشتاق و مصروف تلویزیون و مبایل شدهاند."
نادرمحمد عزیزی، دکانداری از پلخمری که او نیز در جوانی شاهد محافل شعر و قصه بوده میگوید: "اینجا همه چیز دگرگون شده است. بعد از تجاوز شوروی مردم به فکر فرار از وطن بودند و حالا به فکر فقر و بیکاری و جنگ که همه روزه تهدیدشان میکند، هستند. فرهنگ کتابخوانی به دنبال سایر خوشبختیهای مردم از میان رفت. هر مرد کهنسال اشعار و ابیاتی از بیدل، شاهنامه یا یوسف و زلیخا یاد دارد. ولی نسل امروزی نه شاهنامه میشناسد و نه چیزی از سایر کتابهایی که ما میخواندیم، میداند."
محافل شعر و قصهخوانی در دورههای پیش از تجاوز شوروی سابق بر افغانستان، بخشی از فرهنگ مردم شمرده میشد.
ولی بعد از آن که مردم درگیر جنگ و مهاجرت شدند، به جای کتابخوانی، به سریالهای تلویزیونی و شبکههای اجتماعی رو آوردند، این فرهنگ رو به زوال گذاشت.
ذکریا ناصری، رئیس اطلاعات و فرهنگ بغلان میگوید که اینجا نه تنها محافل شعر و قصه از میان رفته، بلکه فرهنگ مطالعه نیز کمرنگ شده و باید کاری در زمینه انجام شود.
آقای ناصری میگوید، شاید احیای فرهنگ شعر و قصه در کوتاهمدت مشکل باشد، ولی برنامههای ترویج فرهنگ مطالعه را مکاتب آغاز کرده است.
آقای ناصری افزود: "همه تلاشها برای ترویج فرهنگ مطالعه در مورد جوانان نتیجه نداد. من سعی دارم تا روی بچههای صنوف ابتدائی مکاتب کار کنم و آنها را با دادن کتابهای قصه و داستان تشویق به مطالعه نمایم. من این کار را آغاز کردم، ولی مکاتب قرنطین و برنامههای ما مختل شد. من باور دارم اگر این روند ادامه یابد، فرهنگ کتابخوانی دوباره احیا میشود."
او میافزاید، جا افتادن سریالها و شبکههای اجتماعی و تلفونهای هوشمند، که جای مطالعه را گرفته، خیلی زیانبار است و باید از ادامه آن که نسلی را معتاد و وابسته کرده است، جلوگیری شود.