تأثیر معاملۀ چین و ایران بر افغانستان

بیرق‌های ملی چین و ایران

اخیراً رسانه‌های بین‌المللی از نهایی شدن یک توافق استراتژیک میان ایران و چین خبر داده‌اند. بر بنیاد سندی که در اختیار نیویارک تایمز قرار گرفته، چین و ایران به توافقی دست یافته‌اند که بر مبنای آن چین حدود ۴۰۰ میلیارد دالر در حوزه‌های حیاتی اقتصادی و استراتژیک ایران سرمایه‌گذاری می‌کند. چین نیز در برابر این سرمایه‌گذاریِ عظیم، به منابع نفت ایران برای مدت ۲۵ سال آینده با بهای ارزان دسترسی خواهد داشت.

در حالی‌که این معاملۀ استراتژیک هم‌چون آب حیات برای اقتصاد ورشکستۀ ایران دانسته می‌شود، سوال‌های بزرگ را برای سیاست خارجی امریکا ایجاد کرده است. از سوی دیگر، پاکستان ممکن است از رانده شدن هند از بازار ترانزیت و ترانسپورت ایران خوشنود باشد، پس با توجه به نزدیکی چین و پاکستان، تأثیر این معامله روی افغانستان چه خواهد بود؟

جزئیات توافق

بر بنیاد سند ۱۸ صفحه‌ای که در اختیار نیویارک تایمز قرار گرفته، این توافق ۴۰۰ میلیارد دالری شامل ۱۰۰ پروژه است. از این میان، حدود ۲۸۰ میلیارد دالر آن روی سکتور انرژی ایران و ۱۲۰ میلیارد دالر دیگر روی توسعۀ میدان‌های هوایی، راه‌های آهن، شاهراه‌ها، مخابرات و صنایع سرمایه‌گذاری خواهد شد.

اهمیت و بزرگی این توافق استراتژیک زمانی خوب درک می‌شود که با دیگر پروژه‌های سرمایه‌گذاری خارجی چین مقایسه شود. مثلاً پروژۀ بزرگ دهلیز اقتصادی پاکستان و چین (CPEC) ۶۲ میلیارد دالر ارزش دارد که در مقایسه با سرمایه‌گذاری چین در ایران، خیلی کوچک به نظر می‌رسد.

در کنار سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی، این توافق زمینه را برای همکاری استراتژیک چین و ایران در عرصه‌های نظامی مانند تبادلۀ اطلاعات استخباراتی، ساختن سلاح‌های مشترک و رزمایش‌های نظامی فراهم می‌کند. این همکاری‌ها به منظور مبارزۀ مشترک در برابر تروریزم، قاچاق انسان و مواد مخدر و جرایم فرامرزی انجام می‌شود.

شماری از رسانه‌ها از حضور دستِ‌کم پنج‌هزار سرباز چینایی در خاک ایران برای حفاظت از منافع آن کشور نیز خبر داده‌اند. پس از پایگاه نظامی چین در جی‌بوتی در شاخ افریقا، که گنجایش 10 هزار سرباز را دارد، این دومین حضور گستردۀ نیروهای ارتش آزدای‌بخش مردم چین در خارج از سرحدات این کشور است. هند و ایالات متحده، گسترش حضور نظامی چین در حوزه‌ی بحر هند را نشان آشکار از بلندپروازی‌های نظامی این کشور می‌دانند.

موقعیت تنگه هرمز در نقشه

نکتۀ مهم دیگر در این توافق، ساختن چندین بندر به شمول بندر جاسک در دهانۀ تنگۀ هرمز است. خلیج هرمز، یکی از نُه پاسگاه‌ِ بحری در سطح جهان است که از سوی ایالات متحده مدیریت می‌شود. برخی از کارشناسان، اشراف امریکا بر این پاسگاه‌های بحری را نشانی از برتری این کشور در مناسبات بین‌المللی می‌دانند.

بر بنیاد گزارش نیویارک تایمز، تنگۀ هرمز، به ویژه به دلیل حضور نیروهای امریکایی در بحرین، از اهمیت بالایی برای این کشور برخوردار است. حالا چین با جای‌پا بازکردن در این تنگه، در صدد بلندبردن اهمیت استراتژیک خود در مناسبات بین‌المللی است.

وزارت خارجۀ ایالات متحده شرکت‌های چینایی را که در ایران سرمایه‌گذاری کنند، تهدید به تحریم کرده است، اما ظاهراً چین توجه چندانی به این موضوع ندارد.

سرنوشت چابهار

رسانه‌های هندی خبر داده‌اند که قرار است دولت ایران با مصرف حدود ۴۰۰ میلیون دالر خط آهن چابهار- زاهدان که به مرز افغانستان وصل می‌شود را به تنهایی تکمیل کند. در حالی‌که بر بنیاد تفاهم سه جانبۀ افغانستان، ایران و هند در سال ۲۰۱۶، قرار بود هند حدود ۱.۶ میلیارد دالر روی پروژۀ چابهار مصرف کند که شامل ساختن این خط آهن نیز می‌شد. اما به دلیل تأخیر در فراهم‌آوریِ هزینه‌ها از سوی هند، ایران تصمیم بیرون کردن هند از پروژۀ ساخت این خط کرده است.

بندر چابهار ایران

هرچند شایعاتی در مورد سپردن بندر چابهار به چین نیز نشر شده‌ است، اما مقام‌های ایرانی این خبر را رد کرده‌اند. با این‌حال، پررنگ‌تر شدن حضور چین در بندر چابهار، آهسته‌آهسته فضا را برای رقیبش، هند، در این بندر تنگ‌تر خواهد ساخت. به این ترتیب، ممکن است هند یکی از پروژه‌های اصلیِ را که برای دور زدن پاکستان و دسترسی مستقیم به بازارهای افغانستان و آسیای میانه طراحی شده بود، از دست خواهد داد.

هرچند دولت ایالات متحده پروژه‌های مرتبط به بندر چابهار را از تحریم معاف کرده بود، اما ظاهراً شرکت‌های هندی به دلیل ترس از احتمال تحریم شدن از سوی ایالات متحده، حاضر نشدند در چابهار سرمایه‌گذرای کنند.

افغانستان، عمدتاً به دلیل تنش در روابطش با پاکستان، از دهۀ ۱۹۵۰ خواهان کمک امریکا و ایران برای دست‌یابی به آب‌های آزاد از راه بندر چابهار شده بود. چون پاکستان هر از گاهی با قطع دسترسی افغانستان به بندر کراچی و بستن مرزهای خود، این کشور را زیر فشار قرار می‌داد. ایالات متحده و ایران به دلیل پُرهزینه بودن این پروژه و همچنان، روابط نزدیک‌شان با پاکستان، پیشنهاد محمد داوود، صدراعظم آن زمان افغانستان را رد کرده بودند. امریکا در آن‌ زمان از افغانستان خواسته بود تا از مسیر بندر کراچی استفاده کند.

پس از چندین دهه انتظار، هند که همواره روابط نزدیک با حکومت‌های افغانستان داشته است، وارد میدان شد و خواست این پروژه را داوطلبانه تکمیل کند. اما در پرداخت هزینه‌های مورد نیاز آن‌قدر تأخیر کرد تا این‌که رقیب بزرگش چین که دوست نزدیک پاکستان است، این بازی را به نفع خود تغییر داد.

نزدیکی ایران با چین و پاکستان

بندر چابهار در واقع در رقابت با بندر گوادر طراحی شده بود تا دسترسی پاکستان و چین به آسیای میانه را محدود سازد. در این بازی، ایران در کنار هند و افغانستان قرار داشت. اما حالا با کاهش نفوذ هند بالای ایران و گسترش حضور چین در آن کشور، آرایش قوا در منطقه، به نفع چین و پاکستان چرخیده است. پاکستان از شکست دشمن دیرینش، هند، در این بازی سود خواهد برد.

بندر گوادر پاکستان

با توجه به این‌که فاصلۀ گوادر با چابهار تنها ۷۰ کیلومتر است، ممکن است چین چابهار را کم‌تر برای دست‌رسی به آسیای میانه و بیشتر برای بازارهای داخلی ایران و خاورمیانه استفاده کند. چون بندرهای گوادر و کراچی، به هر صورت، راه نزدیک‌تر به آسیای میانه‌اند.

این امر ممکن است دسترسی افغانستان به این بندر را نیز محدودتر سازد. با توجه به روابط استراتژیک پاکستان و چین، بعید نیست چین مانند امریکای دهۀ ۱۹۵۰، از افغانستان بخواهد به جای چابهار از بندرهای کراچی و گوادر استفاده کند. البته اگر افغانستان از دیپلوماسی فعال‌تر در روابطش با منطقه استفاده کند، شاید بتواند هم‌زمان مسیر ایران و پاکستان را بر روی خود باز نگهدارد و به رویای تبدیل شدن به چهارراه‌ ترانسپورتی‌ منطقه دست‌یابد.