در کشور جنگزده چون افغانستان با وجود کارکردهای مدافعان حقوق زن، تبعیض جنسیتی در مقابل زنان روبه افزایش است.
متأسفانه، این پدیده جز فرهنگ پذیرفته شده این کشور شده است. از خانه گرفته تا بیرون و همچنان در شبکههای اجتماعی زنان مصؤنیت ندارند.
داشتن آزادی برای بیشتر زنان یک خواب است و خیال. از کودکی تا جوانی تحت کنترول والدین قرار دارند که حتا بلند حرف زدن و خندیدن هم برایشان عیب دانسته میشود.
محدویتهای زیادی سد راه شان میشود. در حدی که صحبت کردن درمورد نیازهای انسانیشان برایشان تابو به نظر میرسد.
از بیشتر حقوق انسانی خود محروم اند. حتی اگر آن حق مدتی را تنها بودن با خودش و یا هم به خودش پرداختن باشد. اگر بخواهد برای چند لحظه دروازه اتاقی را ببندد و باخود باشد، از بزرگترین عضو خانواده گرفته تا کوچکترین آن حد اقل یکبار در را باز کرده جویای احوالش میشوند.
حق تحصیل ، انتخاب همسر، و زمان تشکیل خانواده را باید کاملا کنار گذاشت. در همچین تصامیم بزرگ نه تنها فامیل خود دختر بلکه اقوام نزدیک او نیز نقش مهم خودشان را بازی میکنند.
ممکن است در تصامیم بزرگ آینده یک دختر نقش خودش همان چند ثانیه همصدا شدن با فامیلش یعنی بلی گفتن باشد. بعد از ازدواج این کنترول به دست شوهر و فامیل شوهرش میافتد و تا مرگ آزاد بودن برایش یک خواب باقی میماند.
شاید این نظارت و کنترول به دلیل حفاظت آنها باشد، اما دانسته و یا نادانسته از آنها آزادی انسانیشان گرفته میشود. داشتن حس مصؤنیت یک امر مهم برای هر فرد یک جامعه است. اما، در افغانستان زنان نه تنها به دلیل جنگ مصؤنیت جانی ندارند بلکه از امنیت فکری نیز برخوردار نیستند.
تنها قدم زدن در جادههای کابل که پایتخت کشور گفته میشود کمتر از یک فشار روحی نیست. برعلاوه عابرانی که از فقر جنسی رنج میبرند، دهها موتر مدل بالا با رانندههای دریشیپوش نزدیکشان توقف کرده باعث آزار و اذیتشان میشوند.
یعنی مهم نیست به چه اندازه در خانه احساس دلتنگی و افسردگی کنید، تنها بیرون رفتن اصلا مفکوره خوبی به نظر نمیرسد. و این آزار و اذیتها باعث میشود که مردان خانواده هم در بیرون شدن با تو احساس امنیت نکنند چون نگاه مردان بیگانه به خانمهای خانواده غیرت مردانه آنها را خدشه دار میکند.
در شبکههای اجتماعی به خصوص فیسبوک که در افغانستان کاربرد زیادی دارد، برعلاوه این که به خانمها مزاحمت میشود، در مورد شان قضاوت صورت میگیرد. به این دلیل بعضی از خانمها به اسمهای مستعار حساب فیسبوکی میسازند تا هویتشان از قضاوتهای بیجا در امان بماند.
یک تعداد معدود خانمهای که هویت خویش را در شبکههای اجتماعی پنهان نگه نمیدارند، از طریق پیامها و یا هم کامنتها در پوستهای فیسبوکشان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند.
محیط خانه، بیرون، و حتی دنیایی مجازی بطور غیر مستقیم باعث شکنجه روحی و روانی خانمها میشود. یعنی این که اینجا زن بودن سخت است.
و این تنها یادآوری کوچکی از مشکلات سطحی زنان در افغانستان است. اینکه به چه اندازه خشونتهای خانوادگی و آزار و اذیتهای جنسی بدون پیگردهای قانونی و یا هم تبعیض در محل کار در مقابل آنها صورت میگیرد، همه ما در مورد آن از رسانهها اطلاع حاصل میکنیم.
در اخیر میخواهم یک شعر گونه خودم را با شما شریک بسازم تا باشد از درد دل دختران حرفی گفته باشم.
ترسند ز فاش شدن نامم چون دخترم
زینرو با یک اسم مستعار خانمند چون دخترم
زیبايی وآرایش من جز ز گناه نیست برایم
آری ملامت دو جهانم چون دخترم
مژگان عزیزی
خانم عزیزی معاون مرکز منابع اطلاعاتی است و ماستری را از طریق برنامۀ فولبرایت از پوهنتون ویرمونت به دست اورده.
'نوشتۀ بالا نظر خود نویسنده است و به رادیو آزادی ارتباط ندارد'