منطقه مورد نزاع نگورنو-قره باغ از نسلها به اینطرف نقطه عبور اردوها و سلطنتهای مختلف بوده و همین واقعیت، از دلایل عمده ای است که تلاشها برای حل معضله نگورنو-قره باغ غالباً بینتیجه مانده اند.
نگورنو-قره باغ که در امتداد قلهها و فلات خشک قفقاز جنوبی موقعیت دارد، از صدها سال به اینطرف محل تقاطع امپراتوریها و لشکرهای مختلف بوده و درحالی به مرکز جدید از خشونتها و کشمکشها مبدل شده که آذربایجان و ارمنستان، در بدترین درگیریها بعد از آتش بس سال ۱۹۹۴ باهم مواجه اند.
ریشه درگیریهای اخیر روی منطقه نگورنو-قره باغ که در ۲۷ سپتمبر آغاز شد و تا امروز بیش از ۵۳۰ نظامی در آن کشته شده اند، به زمان اتحاد شوروی سابق و حتی نسلها پیشتر بر میگردد که این است مهمترینهای آن این است که قفقاز در طول تاریخ شاهد عبور اردوهای بزرگ بوده از رومیها گرفته تا مسلمانان عرب، از ترکهای عثمانی تا صفویان فارس و روسها.
همچنان یک سلطنت کهن ارمنی نیز در آن شامل میگردد که در سالهای ۳۰۰ قبل از میلاد موجود بود، سلطنتی که برای ارمنیهای ملیتگرا نمادی از شوکت گذشتهشان بوده و آغاز هر بحث در مورد حق مالکیت ارمنها بالای نگورنو قره باغ میباشد.
ارمنیهای امروز غالباً نگورنو قره باغ را آرتساخ مینامند- نام همان سلطنت کهن ارمنی، منطقه نیمه خودمختاریکه اکثر باشندههای آن عیسویان ارمنی بوده و ترکهای آذری و خانهای مسلمان در آن حاکم بوده اند.
صفویان ایران، امپراتوری روسها و ترکیه عثمانی در سالهای ۱۸۰۰ و ۱۹۰۰ بالای منطقه حاکمیت داشتند و این محل، بعد از انقلاب بولشویک روسیه تحت اداره شوروی سابق در آمد.
در خلاء قدرت که بعد از جنگ اول جهانی ایجاد شد و در جریان تلاطم جنگ داخلی روسیه، ارمنها و آذریها چندین بار بالای نگورنو-قره باغ باهم جنگیدند تا انکه در سال ۱۹۲۰ اردوی سرخ این منطقه را به طور کلی اشغال نموده و روسیه آنرا ماورای قفقاز میخواند.
از نقش جوزیف استالین نیز در سرنوشت قره باغ باید یاد کرد.
قبل از آنکه استالین دیکتاتور روسیه شود، وی در تصامیمی نقش داشت که بعدها منتج به تنشهای جدی در منطقه و جنگ بالای نگورنو-قره باغ شد.
در دهه۱۹۲۰ زمانیکه ولادیمیر ایلیچ لینن برای تقویت حاکمیت کمونیستی تلاش داشت، استالین کمیسار امور ملیتها تعیین شده بود که تقویت حاکمیت حزب کمونیست بر مناطق دوردست با ملیتهای مختلف نیز شامل آن میشد.
وی همچنان بالای حدبندیها و تعیین سرحدات اداری مناطق مختلف و در بعضی حالات خطکشیهای اختیاری که منتج به جدا سازی ملیتها ازهم دیگر شد، نظارت داشت. هدف چنین حدبندیها را تاریخ شناسان تلاش برای تضعیف ملیتهای مختلف و جداسازی آنها از همدیگر خوانده اند.
استالین خود گرجی و اهل قفقاز بود. سرحدات قرهباغ خودمختار در سال ۱۹۲۳ رسمی شده و بخشی از خاک جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شد.
حزب کمونیست شوروی سابق، چندین دهه هر تلاش نشنلیستی یا مذهبی را که میتوانست مشکل آفرین شود خاموش نگهداشته بود.
وضعیت زمانی تغییر کرد که میخاییل گرباچوف پالیسیهای گلاسنوست و پروسترویکا را آغاز نموده و شورای حاکم محلی در قره باغ که اکثریت ارمن در آن نفوذ داشت، در بیستم فبروری ۱۹۸۸ اعلام کرد با ارمنستان یکجا میشود.
در آنزمان حدود ۷۵ درصد ۱۹۰ هزار باشنده محل را ارمنیها و ۲۵ درصد را آذریها تشکیل میدادند.
اعلام شورای حاکم محلی منتج به اعتراضات خشم آلود در باکو شده ولی در ایروان از آن استقبال شد. دو روز بعد از آن اولین درگیری میان ارمنها و آذریها روی نگورنو- قره باغ رخ داد و پنج روز بعد گروهی از آذریها بر یک قریه ارمن نشین در باکو حمله کرد که در آن ۳۲ تن کشته شدند، رقمی که ارمنها آنرا صدها تن میخوانند.
سه سال بعد از آنروز، این منطقه شاهد درگیریهای اندک و خشونتهای محدود میان آذربایجان و ارمنستان بود تا اینکه هردو کشور در سال ۱۹۹۱ از شوروی سابق اعلام استقلال کردند. در فبروری ۱۹۹۲ و با سلاحهای باقی مانده از شوروی سابق، جنگ شدید میان ارمنستان و آذربایجان روی منطقه قره باغ آغاز شد.
این جنگ با آتشبس ماه می سال ۱۹۹۴ متوقف شد و قوای ارمنی کنترول تقریباً تمام منطقه نگورنو-قره باغ و قریههای ارمنی نشین اطراف آنرا، یعنی حدود ۲۰ درصد خاک آذربایجان را در دست گرفت. این ضربه شدید برای آذربایجان بود و حدود ۳۰ هزار تن از هردو طرف در این جنگ کشته شده و هزاران تن از منطقه فرار کردند.
از سال ۱۹۹۵ به اینطرف گروهی موسوم به گروه مینسک که فرانسه و روسیه نیز شامل آن است و به ابتکار سازمان امنیت وهمکاری اروپا ایجاد شد، تا معضله قره باغ میان ارمنستان و آذربایجان را حل کند – تلاشی که نتیجهای به همراه نداشت.
دو جانب در سال ۲۰۰۱ زمانی به یک توافق نزدیک شدند که روسای جمهور دوکشور به میانجیگری گروه مینسک در فلوریدا دیدار کردند.
قوای دو کشور از بیش از ۲۵ سال به اینطرف، در نقطه صفری یا خط مسمی به تماس در نگورنو-قره باغ در برابر هم قرار داشته اند، تشنجهایی ایجاد شده، شلیکها و حتی انداخت هاوان رخ داده و از تلفات اندک هم گاهگاهی گزارش شده است.
آذربایجان در چند سال گذشته با پولهای وافر صدها میلیون دالری از درک ذخایر غنی نفت، اردویش را تقویت داده و منسجم ساخته- موضوعیکه نگرانیها در مورد احتمال وقوع یک جنگ جدید را ایجاد کرده است.
دلیل عمده جنجال میان دو کشور موقف آینده نگورنو-قره باغ و سرنوشت مناطق ارمن نشین اطراف آن است که رسماً بخشی از خاک آذربایجان میباشند.
جنگی که در ۲۷ سپتمبر امسال آغاز شد، شدیدترین درگیریها میان آذریها و ارمنها بعد از آتشبس سال ۱۹۹۴ است ولی در سال ۲۰۱۶ هم زدوخوردی میان دو جانب رخ داد که در آن ۲۰۰ نظامی و غیرنظامی کشته شدند.
شماری از ناظران، دلیل درگیریهای شدید اخیر را مشغول بودن قدرتهای خارجی بهشمول امریکا و گروه مینسک، در مبارزه خودشان علیه همهگیری ویروس کرونا دانسته اند و اینکه رئیس جمهور دونالد ترمپ هم مصروف کمپاین انتخاباتی خودش است.
این همه در حالی است که ترکیه – متحد منطقوی آذربایجان بازو اشرا در منطقه تقویت بخشیده و در جنگ اخیر از آذربایجان اعلام حمایت کرده است.
روسیه که با ارمنستان و آذربایجان روابط حسنه داشته و به هردو سلاح زیاد فروخته، علاقمند افزایش خشونتها در نگورنو-قره باغ نیست و موقف بیطرف اختیار کرده است، ولی مسکو اینرا هم نمیخواهد که ترکیه در جایی که روسیه آنرا منطقه سنتی نفوذ خود میخواند تاخت و تاز کند.