بی‌بی مهرو کی بود؟

آرشیف

در یکی از روستا های شمال کابل مقبرۀ موجود است که بنام بی‌بی مهرو یاد می‌شود.

این مقبره به دو دلدادۀ ناکام مربوط است که در همین روستا زندگی می‌کردند.

روزگاری دختر بسیار زیبا بنام بی بی مهرو در این قریه زیست می‌کرد، یکی از جوانان ده بنام عزیز که در زیبایی و جوانمردی بی‌مانند بود و اکثراً به مزرعۀ پدرش مشغول کار بود، گاه گاهی آنسوتر دختر زیبایی را می‌دید که با پدر و مادرش مصروف کشت و کار بود که گاهی در سبدهای کوچک سبزی و ترکاری را با خود به خانه انتقال می‌داد.

بی‌بی مهرو یک دستمال گل سیب را بر سرش بسته و دستمال دیگری را دور کمرش پیچیده و با چادر سرخرنگش در این مزرعه توجه هر کس را بخود جلب می‌کرد. عزیز هم که جوان خوش سیما بود، صبحگاهان به مزرعه رفته و زمین ها را بیل میزد و از آب بالا جوی که خروشان و غلطان جاری بود، آبیاری می‌کرد و گاه گاهی دزدانه دور از چشم پدر و مادر بی‌بی مهرو را نگاه می‌کرد و این دیدارها شعلۀ محبت را در دل عزیز کم کم روشن می‌کرد.

یکی از روزها مادر عزیز دریافت که یگانه پسرش دل به سودای عشق داده و خواست از پسرش چیزی بپرسد، اما فهمید که عزیز به آسانی چیزی به وی نمی‌گوید. بعد از چرت و فکر زیاد عزیز خواست که این مسئله را با پدرش در میان بگذارد، پدر عزیز لبخندی زد و به چرت فرو رفت. با گذشت هفته ها، خانواده های این دو دلداده موافقت کردند که به این خویشاوندی تن بدهند.

مراسم خواستگاری و شیرینی خوری یکی پی دیگر انجام شد... بقیه معلومات در مورد بی‌بی مهرو و عزیز و اینکه منطقۀ بی‌بی مهر در گذشته ها چگونه محلی بود در این برنامه در امتداد لحظه ها بشنوید.

Your browser doesn’t support HTML5

بی‌بی مهرو کی بود؟