زنان معتاد حاضر نیستند پس از ترک اعتیاد با شوهران معتاد شان زندهگی کنند.
برخی از زنان معتاد پس از ترک مواد مخدر، آماده زندهگی مشترک با شوهران معتاد شان نیستند و از آنان جدا میشوند.
این خانم که با نام مستعار گلالی با ما صحبت میکند، از دو سال بدینسو تلاش میکند که مواد مخدر را ترک کند، اما شوهر معتاد اش مانع او شده و نه توانسته مواد مخدر را ترک کند.
وی میگوید، چند بار مواد مخدر را ترک کرد، اما شوهرش بار دیگر وی را معتاد ساخت.
اکنون، گلالی باردیگر مواد مخدر را ترک کرده و صحتمند شده و این بار تصمیم گرفته تا از شوهر معتاد اش جدا شود.
گلالی میگوید، میخواهد از مواد مخدر و شوهرش معتادش جدا شده و از فرزندانش سرپرستی کند.
او افزود: "من خودم تصمیم گرفتم که مواد مخدر را ترک کنم. اول شوهرم استفاده میکرد و باز مرا کم کم داد و مرا معتاد ساخت. بخاطر که دو طفل دارم، تصمیم ام را خودم گرفتم و شوهرم تصمیم نمیگیرد که مواد مخدر را ترک کند. دوبار او را بستر کردم، وقتی که از شفاخانه رخصت شود، مواد مخدر استفاده میکند و تا زمانیکه او صحتمند نشود، او را قبول کرده نمیتوانم."
زن معتاد در ولایت فراه
به اساس مصاحبههای انجام شده با زنان معتاد در مراکز صحی ترک اعتیاد، اکثریت زنان معتاد توسط شوهران شان معتاد میشوند، زیرا به گفته آنان، شوهران معتاد شان به نحو خواسته اند تا آنان به مواد مخدر معتاد باشند.
داکتران میگویند، معتادان به منظور جلوگیری از انتقاد خانمهای شان این کار را میکنند و میخواهند همه همرنگ آنان باشنده.
داکتر ماهرخ صافی میگوید، مردان معتاد پس از اینکه زنان شان تداوی میشوند، تلاش میورزند تا با آنها در تماس شوند و حتی آنان را با زور مجبور به استفاده مواد مخدر میسازند، به همین دلیل اکثراً زنان تداوی شده، خواستار تفریق ازشوهران معتادشان هستند.
او میگوید: "خانم ها اکثراً تداوی میشود و مواد مخدر استفاده نمیکند. واقعاً تصمیم میگیرد، مگر شوهر تصمیم نمیگیرد و خانمش خواستار طلاق میشود. وقتی ما می پرسیم که چرا؟ میگوید، بخاطر که مواد مخدر را ترک کردیم و صحتمند شدیم و دوباره به آن راه نمی روم که بد بخت شوم. مگر شوهرم ترک نمیکند و با زور مرا مواد مخدر میدهد و دوباره مصاب میشوم."
به گفته داکتران، در بسیاری حالات، حتی شوهران معتاد به زنان معتاد شان طلاق میدهند، اما پس از تداوی تلاش میکنند دوباره با آنها یکجا میشوند.
فاطمه یکی ازهمین معتادان است. وی میگوید، شوهرش با وجود که او را طلاق داده است، اما تلاش کرده تا وی را دوباره به مواد مخدر معتاد سازد.
بانو فاطمه میگوید: "من که معتاد شدم، شوهرم از خانه برآمد و هر چیزیکه داشتم آنرا فروخت. هیچ یک از اعضای خانواده ما به شمول پدر و مادر با ما نبودند. او من را طلاق داد و برایم گفت که ده بار شصت ات را میگیرم، من برایش گفتم که شصت معتاد برایم قابل قبول نیست و تو معتاد استی، و زمانیکه من شصت ماندم، آنگاه شصت خودت هم قابل قبول است. شوهرم ده بار شصت ام را گرفت. زمانیکه مواد مخدر را ترک کردم، شوهرم باز برایم شیطان شد و مرا در سرای شمالی که خانه ام انجا است، گیر کرد و برایم مواد مخدر داد."
عالمان دین میگویند که اگر معتادی سه بار زن اش را طلاق داده باشد، پس از تداوی وی دیگر حق زنده گی کردن با او را ندارد. مولوی احسان الحق حنفی میگوید:
او میافزاید: "کسانی که معتاد هستند و یا خانم شان معتاد هستند، اینها به دلیل اعتیاد خانمهای شان، انها را طلاق میدهند و بعداً که صحتمند شوند با آنها یکجا میشوند. نظر دین مقدس اسلام در این باره ایناست که طلاق این افراد در یک حالت زجر واقع میشود، زیرا نشه قسمی نیست که کسی بالای آنها به زور کرده باشد، بلکه آنها به رضایت خود نشه کرده اند. بنا بر این، کسیکه خانم خود را طلاق میدهد و پس از تداوی صحتمند میشود، شوهرش هیچ حق ندارد، به این شرط که به وی سه طلاق داده باشد و سه طلاق بالای اش واقع است و حق ندارد تا با خانم اش یکجا شود."
این در حالی است که اعتیاد به مواد مخدر بسیاری از خانوادهها را مثل خانواده گلالی و فاطمه از هم جدا کرده و حالا آنها حاضر نیستند تا با شوهران معتاد شان زیر یک سقف زنده گی مشترک را به پیش ببرند. آنهایی که حتی طلاق هم گرفتند جای برای رفتن ندارند و بیسرپنا هستند.