امسال در حالی از روز جهانی محو خشونت علیه زنان تجلیل می شود که چند میلیون دختر از آموزش دورههای متوسط و عالی در افغانستان بیبهره شده اند.
"در این یک ونیم سال وضعیت من خیلی بد است و در حال بدتر شدن است. در یک و نیم سال گذشته ما از درس و تعلیم عقب مانده ایم. من به این فکر می کنم که چطور یک روز به طرف مکتب بروم، کتابهای خود را باز کرده و درس بخوانم. "
اسما غفوری ۱۸ ساله بیش از یک و نیم سال قبل در لیسه نسوان تُتُمدره از مناطق مرکزی ولایت پروان در صنف دهم سرگرم آموزش بود.
اما اندکی پس از بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان در تابستان پارسال او از ادامه آموزش محروم شد. غفوری می گوید که از غم دوری از مکتب دچار گرفتاری روانی شده:
"حالت روحی ما بد است و هر روز بدتر میشود. هر روز این وضعیت بر روح و روان ما تأثیر میکند. فکر میکنم که آینده بدی دارم، این وضعیت خیلی زیاد بر من صدمه رسانده است، هر روز من منتظر این میباشم که خبر خوبی برایم برسد، اما هیچ خبری از بازشدن مکاتب برای ما نمیرسد."
اسما به رادیو آزادی میگوید که آیندهاش مبهم است:
"من آرزوهای خیلی زیاد داشتم، میخواستم در آینده داکتر شوم و به وطن خود خدمت کنم. اما قسمی که میبینید آینده من هر روز بدتر میشود. همیشه با خود فکر میکنم که آینده من چی خواهد شد. روزهایم خیلی دشوار سپری میشود، حتیٰ با فامیلم یکجا که میباشم، همراهشان درست صحبت کرده نمیتوانم. همیشه همرای خود حرف میزنم. "
بسته شدن مکاتب به روی دختران بالاتر از صنف ششم یکی از مشکلات اجتماعی افغانستان است که مردم میگویند از این بابت متأثر شده اند.
وصلت برین ۲۰ ساله که متعلم صنف دوازدهم در شهر چاریکار مرکز ولایت پروان بود. او هم از رنج مشابه سخن میگوید:
"وضعیت من نگران کننده است، دچار افسردگی شدهام. فکر میکنم که آینده تاریک و نامعلوم دارم. رفته رفته من دچار افسردگی و نگرانی بیشتر شدهام. صدمه روحی به خاطری میرسد بر من که نگرانیهای من در حال زیاد شدن است، بخاطر نامعلوم بودن آینده ما و نامشخص بودن اینکه آیا دوباره به مکتب میرویم و یا خیر. "
وصلت هم پیش از آمدن طالبان به قدرت رویای بزرگی در سر میپروراند. اما حال میگوید که همهاش به خاک یکسان شده:
"همیشه و در همه وقت در خانه هستم، نگرانی دارم. من میخواستم که یک داکتر شوم. اما از اینکه دروازه مکتب به روی ما بسته شد، تمام آرزوهایم باقی مانده. ما دختران از امارت اسلامی خواهش داریم که دروازههای مکتب به روی ما باز شود."
وصلت بازماندن دختران از مکتب را یک نوع خشونت علیه آنان میداند.
این در حالی است که بیست و پنج نومبر برابر است با روز جهانی محو خشونت علیه زنان.
از نظر برخی از کارشناسان، ممنوعیت دختران از آموزش، محرومیت از حق شهروندی و انسانی است.
شرف الدین عظیمی متخصص روان درمانی در مورد پیامد اجتماعی این محرومیت میگوید:
"در همچو موارد و قضایا برای آنها ناامیدی، ناراحتی، مشکلات خواب، مشکلات اشتها، عصبانیت یا خشم، مشکلات اجتماعی، مشکلات ناراحتی از مسئله جنسیت، نفرت، ناامیدی و امثال این موارد در کوتاه مدت ایجاد میشود. و در بلند مدت متأسفانه سبب یک تعداد اختلالات، بیماریها و مشکلات عصبی و روانی می شود."
اما آقای عظیمی راه حلهای را نیز پیشنهاد میکند:
"راه حل این است که اینها بپردازند به کورسها و تحصیلات غیر رسمی و آنلاین بپردازند در کوتاه مدت، اما در بلند مدت منتظر تصمیم و پلان دولت باشند که دولت در مورد اینها چی تصمیم و پلان دارد. خانواده و روان شناسان در این عرصه میتوانند کمک کنند و هر عزیزی که میتواند همراه این دختران کمک کند، باید همراهی و کمک، دلجویی و همدلی کند."
درعین حال از دید متخصصین ملل متحد وارد شدن صدمات روانی بر زنان و دختران از هر رهگذری که باشد، "خشونت علیه زنان" شمرده میشود.
با این حال سازمان ملل متحد هشدار میدهد که بسته ماندن مکتبها به روی دختران، سطح خشونتها در برابر زنان و دختران را افزایش میدهد و محروم شدن زنان از کار در درازمدت گرسنگی را افزایش خواهد داد.
این سازمان در یک توییت تازۀ خود نوشته است، محروم کردن دختران از حق آموزش نقض حقوق بشر است و زنان و دختران را در جامعه به انزوا میکشد.