کمتر از صد روز تا انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده باقی مانده است. این اولین انتخابات ریاستجمهوری امریکا است که در افغانستان نه تنها نیروهای امریکایی حضور ندارند، بلکه نظام جمهوری که با حمایت جامعه جهانی و به رهبری امریکا در این کشور شکل گرفته بود، هم دیگر وجود ندارد.
اما آیا افغانستان هنوز هم در کارزارهای انتخاباتی امریکا مطرح است؟
برخی از ناظران معتقدند که افغانستان تحت حاکمیت طالبان دیگر در صدر اولویتهای سیاست خارجی امریکا نیست؛ اما نامزدهای انتخاباتی همچنان از موضوع خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، که نزدیک به سه سال پیش صورت گرفت، به عنوان یک ابزار قدرتمند برای انتقاد و مقصر دانستن یکدیگر استفاده می کنند.
دونالد ترمپ، نامزد ریاست جمهوری امریکا از حزب جمهوریخواه، در مبارزات انتخاباتی، رقیب قبلی خود از حزب دموکرات، جو بایدن رئیسجمهور فعلی امریکا را متهم میکند که با خروج به گفته ترمپ سراسیمه و غیر منظم نیروهای امریکایی از افغانستان، امریکا را بدنام کرد: ترمپ در اولین مناظره که در مبارزات انتخاباتی کنونی با آقای بایدن داشت گفت :
"لحظه وحشتناک و خجالتآوری بود. شرمآورترین لحظه در تاریخ کشور ما. هیچ جنرالی به خاطر این شرمآورترین لحظه در تاریخ کشور از وظیفه برکنار نشد. در افغانستان جایی که ما میلیاردها دالر تجهیزات را جا گذاشتیم، ۱۳ سرباز خوب خود را از دست دادیم. علاوه بر آن تعدادی مردم را همانجا گذاشتیم. ما شهروندان امریکا را آنجا ماندیم."
اکنون دیگر جو بایدن، نامزد حزب دموکرات برای ریاست جمهوری امریکا نیست و کمالا هریس به عنوان رقیب ترمپ جایگزین او شده است.
بیشتر در این باره: کامالا هریس کیست و چرا نامزد مورد حمایت بایدن است؟بایدن بارها گفته است که اداره دونالد ترمپ بود که گفتوگو را با طالبان آغاز کرد و زمینه را برای بازگشت آنها فراهم ساخت که در نتیجه نظام جمهوری در افغانستان سقوط کرد. در مناظره انتخاباتی آقای بایدن پاسخ مفصلی به اتهامات آقای ترمپ نداد؛ اما او پیش از این، از این تصمیم خود دفاع کرده. بایدن در پاسخ به سوالها در مورد خروج قوای امریکا از افغانستان و نیز کشته شدن عساکر امریکایی در جریان خروج از اینکشور در ماه اگست سال ۲۰۲۱ چنین گفته بود:
"من به خاطر وقایعی که با آن مواجه شدیم عمیقا غمگین هستم. ولی من درباره تصمیمی که جنگ امریکا را در افغانستان خاتمه بدهم و نظارت دقیقی بر تلاشهای ضد تروریسم خود در آنجا و دیگر نقاط جهان داشته باشم، هیچ احساس ندامت نمیکنم."
به این ترتیب بایدن و حزب دموکرات وی میخواهند در مبارزات انتخاباتی نشان بدهند که این حزب به تعهدات خود در مورد بیرون کردن سربازان امریکایی از افغانستان عمل کرده است.
در بیش از چهار دهه گذشته، یعنی بعد از تجاوز اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان، این کشور در انتخابات امریکا به نحوی مطرح بوده است.
شوروی سابق در آخرهای دسامبر سال ۱۹۷۹ به افغانستان لشکر کشید و یک کشور مستقل را اشغال کرد.
در آن وقت جیمی کارتر از حزب دموکرات رئیسجمهور امریکا بود که به اشغال شوروی واکنش نشان داد. اما در دوره وی تا انتخابات بعدی امریکا، موضوع دیگر اداره جیمی کارتر را مشغول نگه داشته بود و آن گروگانگیری دیپلماتهای امریکایی در تهران بود.
در انتخابات سال ۱۹۸۰، هرچند جیمی کارتر رئیسجمهور وقت و رونالد ریگن رقیب وقت وی از حزب جمهوریخواه مستقیما در مبارزات انتخاباتی خود بر موضوع افغانستان تمرکز نداشتند، اما رونالد ریگن از حزب جمهوریخواه که بعدا در این انتخابات پیروز شد، یک دکترین یا خط مشی سیاست خارجی را ایجاد کرد.
لو کانن روزنامه نگار امریکایی در مقاله ای برای نشریه فارن افیرز نوشت که آقای ریگن حتی در ۱۸ جون سال ۱۹۸۰ در صحبت با خبرنگاران در مرکز روزنامه واشنگتن پست درباره این دکترین و ضرورت تغییر مسیر سیاست خارجی امریکا سخن گفته بود.
در ادامه مقاله آمده است که رئیسجمهور ریگن به این باور بود که برای امریکا ضروری است که مانع توسعه نظامهای چپی تحت حمایت شوروی مارکسیست در سراسر جهان شود. در مقاله میخوانیم که، او از همه بیشتر به موضوع افغانستان توجه داشت، کشوری که شوروی ظالمانه آن را اشغال کرده بود و در جنگ شوروی بیش از یک میلیون افغان کشته شدند و حدود ۵ میلیون نفر دیگر مجبور به مهاجرت شدند.
در دو دوره ریاست جمهوری خود در سالهای دهه هشتاد، رونالد ریگن کمکهای امریکا را به افغانستان بیشتر ساخت، از جمله راکتهای حساس ضد هوایی استینگر را به مجاهدین داد که سبب تغییر جدی در مسیر جنگ شد. او همچنین با چندین گروه از رهبران مجاهدین در قصر سفید ملاقات کرد و از حمایت امریکا به آنها سخن گفت.
با به قدرت رسیدن میخائیل گورباچف در اتحاد شوروی سابق، مسکو سیاست نسبتا باز را پیش گرفت و بین ریگن و گورباچف ملاقاتهای رو در رو انجام شد و در نهایت، به نوشته لو کانن در فارن افیرز ، جنگ افغانستان که برای شوروی به یک زخم خونین تبدیل شده بود در داخل شوروی هم علائم خستگی را برملا ساخت.
سرانجام، آخرین سرباز شوروی در سال ۱۹۸۹ افغانستان را ترک کرد.
در انتخابات سال ۱۹۸۸ امریکا که جورج بوش پدر باز هم از حزب جمهوریخواه برنده شد، افغانستان در مبارزات انتخاباتی چندانی مطرح نبود.
با بیرون رفتن شوروی از افغانستان، امریکا هم تقریبا افغانستان را به باد فراموشی سپرد و در دو دوره ریاست جمهوری بیل کلینتن از حزب دموکرات که از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۰ قدرت را در دست داشت، افغانستان تقریباً از توجه بازمانده بود.
در سال ۲۰۰۰، جورج دبلیو بوش، پسر جورج بوش ارشد، در انتخابات برنده شد و در مبارزات انتخاباتی وی هم افغانستان چندان مطرح نبود تا ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ که برجهای دوگانه تجارت جهانی در نیویارک و وزارت دفاع امریکا در ویرجینیا هدف قرار گرفت و در مجموع چند هزار امریکایی در آن رویداد کشته شدند.
امریکا سازمان تروریستی القاعده را مسئول این حمله خواند و در آن زمان، رهبر این گروه اسامه بن لادن تحت حمایت حکومت وقت طالبان در افغانستان بسر میبرد.
مخالفت طالبان با تسلیم کردن وی به امریکا سبب شد که جورج دبلیو بوش به حمایت جامعه جهانی، حمله گسترده ای را علیه طالبان در افغانستان طرحریزی کند.
عمر صمد دیپلمات سابق افغانستان و آگاه امور بینالملل در مورد مطرح شدن موضوع افغانستان در جریان چندین انتخابات ریاست جمهوری امریکا قبل و بعد از ۱۱ سپتمبر به رادیو آزادی چنین توضیح میدهد:
"یک زمانی که شوروی در افغانستان حضور داشت و یک جنگ داغ در آنجا جریان داشت و امریکا یک برنامه سری تسهیلات و تمویل از طریق پاکستان برای مجاهدین پیاده کرده بود، با کمک یک تعداد کشورهای دیگر، قضیه افغانستان بسیار در ردههای استخباراتی و سیاسی مطرح بود نه در ردههای انتخاباتی و بعد از آن افغانستان از صحبتها به دور بود و در کمپینها دیده نمیشد. این دوره ماقبل از ۱۱ سپتامبر است. بعد از ۱۱ سپتمبر، قضیه افغانستان، جنگ علیه تروریزم مخصوصا در بعد سیاست خارجی و سیاست امنیتی امریکا مطرح بود و در کمپینها از آن یاد میشد، هم در ردیف اول و هم در ردیف دوم."
همانطوری که عمر صمد گفت، از ۱۱ سپتمبر به بعد، افغانستان که هزاران سرباز امریکایی در آن مستقر شده بودند، نه تنها در مبارزات انتخاباتی امریکا بلکه در بحثهای خانوادههای امریکایی مطرح میشد، زیرا جوانان امریکایی در افغانستان میجنگیدند و میلیاردها دالر مالیاتدهندگان امریکا در افغانستان به مصرف میرسید.
در انتخابات سال ۲۰۰۴ امریکا که باز هم جورج دبلیو بوش به پیروزی رسید، موضوع افغانستان در محور بحثها قرار داشت و آقای بوش این پیام را فرستاد:
"ما امروز بر افغانستان متمرکز هستیم، ولی جنگ وسیعتر از آن است. ما تا زمانی در آنجا میمانیم که ماموریت ما در آنجا تکمیل شود. ما میدانیم که صلح واقعی تنها در صورتی حاکم میشود که ما به مردم افغانستان وسیله رسیدن به آرمانشان یعنی زمینه صلح را فراهم کنیم. صلح در صورتی حاصل میشود که به افغانها کمک شود تا حکومت باثبات خود را تشکیل دهند."
تا رسیدن به دور دیگر انتخابات امریکا در سال ۲۰۰۸، جوّ سیاسی در امریکا در حال تغییر بود. از یک سو دومدار شدن جنگ امریکا در افغانستان و از سوی دیگر تلفات سربازان امریکایی در این کشور، سبب شد که نامزدهای ریاست جمهوری بیشتر بر موضوع خروج از افغانستان فکر کنند.
در آن انتخابات، بارک اوباما از حزب دموکرات پیروز شد و تغییری در سیاست های امریکا در رابطه با افغانستان مشاهده نشد.
در انتخابات سال ۲۰۱۲ که آقای اوباما برای دور دوم رئیسجمهور امریکا شد، او برنامه خروج سربازان امریکایی از افغانستان را در سر داشت؛ اما با استراتژی خاص. او در مورد استراتژی خود چنین توضیح داد:
"سال ۲۰۱۴ یک سال بسیار مهم بود. ما با متحدین خود و حکومت افغانستان به این توافق رسیدیم که در این سال ماموریت جنگی ما در افغانستان خاتمه خواهد یافت. به نظر ما امریکاییها آموختهاند که پایان دادن به یک جنگ، جزئی از آغاز آن است. و این طریقهای است که جنگها در قرن ۲۱ خاتمه مییابند، نه با مراسم امضاء، بلکه با ضربات کشنده بر دشمن، گذار به یک حکومت انتخابی، و ایجاد قوای امنیتیای که رهبری و در نهایت تمام مسئولیت را به عهده بگیرد."
تا رسیدن به انتخابات دیگر در سال ۲۰۱۶ که دونالد ترمپ از حزب جمهوریخواه در آن پیروز شد، موضوع خروج قوای امریکا به شکل کلی مطرح بود و هر یک از کاندید ها طرح خود را داشتند.
آقای ترمپ راه گفتوگو با طالبان را عملاً پیش گرفت و تلاش کرد که از طریق مصالحه، قوای امریکا افغانستان را ترک کنند. او در این مبارزات خود گفت:
"ما باید خارج شویم. ما ملاقاتهای خوبی با طالبان داشتیم. ما این کشور را ترک میکنیم و سربازان خود را به خانه برمیگردانیم. آنها تقریباً ۲۰ سال در آنجا ماندهاند. این زمان طولانی است. آنها کار بزرگی را در رابطه با از بین بردن تروریستها انجام دادهاند و حالا به کشورهای دیگر مربوط است که تروریستها را از بین ببرند."
در پایان دوره کاری آقای ترامپ در سال ۲۰۲۰ هنوز قوای امریکایی در افغانستان بودند و باز هم مبارزات انتخاباتی امریکا در این سال بر خروج قوای امریکایی از افغانستان متمرکز بود.
جو بایدن از حزب دموکرات برنده انتخابات سال ۲۰۲۰ شد که هنوز هم بر مسند قدرت قرار دارد، ولی در مبارزات انتخاباتی خود او پیامی خاص در رابطه با افغانستان داشت:
"من اکنون چهارمین رئیسجمهور امریکا هستم که بر حضور قوای امریکایی در افغانستان ریاست میکنم. دو جمهوریخواه و دو دموکرات. من این مسئولیت را به رئیسجمهور پنجم به میراث نخواهم گذاشت."
رئیسجمهور بایدن این تعهد خود را به جا آورد و در آخرهای آگست سال ۲۰۲۱ قوای ایالات متحده افغانستان را ترک کردند.
و حالا بعد از بیش از دو دهه، این اولین انتخابات ریاستجمهوری امریکاست که قوای این کشور در افغانستان حضور ندارند و موضوع افغانستان هم در این انتخابات امریکا کمرنگ است.
اما خطر تروریزم در افغانستان تحت حاکمیت طالبان همچنان پابرجاست.
جنرال مایکل کوریلا فرمانده قوماندانی مرکزی ایالات متحده در اوائل مارچ به سناتوران امریکایی هشدار داده بود که شاخه ولایت خراسان داعش ممکن است در کمتر از شش ماه به منافع ایالات متحده و غرب در بیرون از افغانستان حمله کند.
عمر صمد به این باور است که تصمیم در مورد افغانستان بعد از انتخابات ریاست جمهوری پنجم ماه نومبر امریکا معلوم خواهد شد.
"پیشبینی من این است که قضیه افغانستان یک قضیه درجه اول نخواهد بود و بسیار تاثیری هم نخواهد داشت بر روند انتخاباتی و نتایج انتخاباتی امریکا. ولی اینکه بعد از انتخابات چه تصمیمی و چه سیاستی اتخاذ خواهد شد از طرف حزب برنده یا کاندیدای برنده، او به کلی یک موضوع دیگر است."