چرا کشمیر به‌عنوان یک نقطه بحران میان هند، پاکستان و چین باقی مانده؟

خط کنترول کشمیر

کشمیر بار دیگر به صدر اخبار بازگشته. این بار پس از آن‌که هند و پاکستان در پی یک حمله مرگبار که عمدتاً شهروندان هندی را در منطقه جمو و کشمیر هدف قرار داد، تحریم‌های دیپلماتیک متقابلی را اعمال کردند.

صدها هزار سرباز در امتداد خط کنترول در منطقه‌ای مستقر هستند که مورد مناقشه سه قدرت هسته‌ای است. ریشه‌های این تنش‌ها تاریخی است.

در سال ۱۸۴۶، بریتانیا امپراتوری سیک را که بر کشمیر حکمرانی می‌کرد، شکست داد. چون سیک‌ها قادر به پرداخت غرامت جنگی نبودند، کشمیر را به بریتانیا واگذار کردند. بریتانیا نیز بر اساس معاهده امریتسر آن را به گلاب سینگ، حاکم ایالت شاهزاده‌نشین همسایه، جمو، فروخت. اما کنترول نهایی منطقه در دست بریتانیا باقی ماند.

در سال ۱۹۴۷، زمانی که بریتانیا از شبه‌قاره هند خارج شد، بیش از ۵۰۰ ایالت شاهزاده‌نشین امکان پیوستن به هند یا پاکستان را داشتند.

اما مهاراجه هری سینگ، حاکم هندو مذهب کشمیر، در ابتدا خواهان استقلال بود، هرچند بیش از ۷۰ درصد جمعیت منطقه مسلمان بودند. پاکستان شبه‌نظامیان قبیله‌ای، و سپس ارتش خود را به کشمیر فرستاد. در پاسخ، مهاراجه از هند درخواست کمک نظامی کرد. هند پذیرفت، اما به شرطی که کشمیر به هند بپیوندد، که مهاراجه نیز با آن موافقت کرد.

نیروهای هندی مهاجمان پاکستانی را عقب راندند. سازمان ملل متحد وارد عمل شد و خواستار برگزاری همه‌پرسی برای تعیین آینده منطقه شد، اما هند شرایط لازم برای اجرای این همه‌پرسی را به تأخیر انداخت و این رأی‌گیری هرگز برگزار نشد.

در نتیجه، حدود دو سوم از مساحت کشمیر (از مجموع تقریباً ۲۲۰ هزار کیلومتر مربع) تحت کنترول هند درآمد و یک‌سوم آن به پاکستان واگذار شد.

در سال ۱۹۶۲، چین از بحران موشکی کیوبا بهره‌برداری کرد و در جنگی کوتاه با هند، بخش‌هایی از کشمیر شرقی را تصرف کرد؛ منطقه‌ای که بین سین‌کیانگ و تبت چین قرار دارد.

امروز، حدود ۴۵ درصد کشمیر در کنترول هند، ۳۵ درصد در کنترل پاکستان و ۲۰ درصد در کنترل چین است.

جنگ بر سر کشمیر

هند و پاکستان در سال‌های ۱۹۶۵ و ۱۹۹۹ دو بار دیگر بر سر کشمیر وارد جنگ شدند که هر دو بار هند پیروز شد.

اوضاع به‌ویژه به این دلیل نگران‌کننده است که هر سه کشور درگیر – هند، پاکستان و چین – دارای سلاح هسته‌ای هستند.

هند، پاکستان را متهم به تأمین مالی و تسلیح گروه‌های جدایی‌طلب در کشمیر می‌کند. از اواخر دهه ۱۹۸۰، بیش از ۴۵ هزار نفر در این مناقشه کشته شده‌اند.

کشمیر همچنین اهمیت راهبردی زیادی دارد و گذرگاهی کلیدی از جنوب آسیا به آسیای میانه به‌شمار می‌رود.

برای هند، کشمیر نمادی از ملی‌گرایی سکولار است، چرا که تنها منطقه با اکثریت مسلمان – حدود ۶۰ درصد – در میان جمعیت غالباً هندو مذهب این کشور است.

پاکستان کشمیر را بخشی طبیعی از قلمرو خود می‌داند، جایی که برای مسلمانان شبه‌قاره در نظر گرفته شده است.

نگرانی‌ سازمان‌های حقوق بشری

در سال ۲۰۱۹، اوضاع زمانی تشدید شد که دولت ملی‌گرای نارندرا مودی، صدراعظم هند، خودمختاری ویژه کشمیر را لغو کرد.

مسلمانان منطقه نگران تغییرات جمعیتی هستند، زیرا قوانین جدید به هندوها از سایر نقاط هند اجازه می‌دهد در کشمیر ساکن شوند، امری که پیش از این ممنوع بود.

سازمان‌های حقوق بشری، هم پاکستان را به حمایت از گروه‌های تندرو و هم هند را به نقض حقوق بشر در کشمیر – جایی که حدود ۶۰۰ هزار سرباز مستقر شده‌اند – متهم می‌کنند.

با توجه به بی‌ثباتی در افغانستان، سین‌کیانگ و تبت، خطر آن وجود دارد که تنش‌های دوباره در کشمیر بتواند به بحرانی منطقه‌ای و گسترده‌تر تبدیل شود.