این دود سیه فام كه از بام وطن خاست
از ماست كه بر ماست
وین شعله سوزان كه برآمد ز چپ و راست
از ماست كه بر ماست
جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با كس نسگالیم
از خویش بنالیم كه جان سخن اینجاست
ازماست كه بر ماست
ما كهنه چناریم كه از باد ننالیم
بر خاك ببالیم
لیكن چه كنیم ، آتش ما در شكم ماست
از ماست كه بر ماست
اسلام گر امروزچنین زار و ضعیف است
زین قوم شریف است
نه جــرم ز عیسی نه تعدی ز كلیساست
از ماست كه بر ماست
گوییم كه بیدار شدیم! این چه خیالی است
بیداری ما چیست؟
بیداری طفلی است كه محتاج به لالا است
از ماست كه بر ماست
آری از «ماست که برماست»! این اندیشه همواره نه تنها در در ذهن روشنگرایان شرق، بلکه گاه و بیگاه ذهن و تفکر هر انسان را به خود مشغول داشته است.
شعری را که شنیدید محمدتقی، ملقب به ملکالشعرا بهار، شاعر، ادیب و سیاستمدار معاصر شرق آن را سال ها قبل نگاشته است. ولی مسایل طرح شده و درد های که نویسنده از آن متاثر شده بود، از آن زمان تا حال تغییر اندک کرده، تا هنوز هم از «ماست که برماست»!
وضعیت کنونی افغانستان به خصوص در سالیان اخیر که جامعهء بین المللی با در نظرداشت منافع خودشان به این کشور مساعدت می کنند. شرایطی را به وجود آورده است، که همه چشم ها به خارج و همهء دست ها بسوی دیگران دراز شده، این مساله فرهنگی را به میان آورده است که مردم جای این که سر در گریبان خودشان فرو برند، انتظار و توقع دارند که همهء کار ها را از ساده ترین ها تا به مسایل مبرم، دیگران، خارجی ها و یا هم حکومت برای شان انجام دهند.
در بدبختی ها، آلام، اندوه و مصیبت ها همواره همه را از اهل خانه گرفته تا همسایه ها همه و همه را بجز از خود مقصر بدانند، بدون اینکه نقش «من» خود در به میان آمدن این بدبختی ها، در نظر گرفته شود. همهء انگشت ها بسوی همگان و توقعات از دیگران است، غافل از اینکه:
وین شعله سوزان كه برآمد ز چپ و راست
از ماست كه بر ماست
اسلام گر امروزچنین زار و ضعیف است
زین قوم شریف است
از خویش بنالیم كه جان سخن اینجاست
ازماست كه بر ماست
آری!
بعد از این، در روزنهء تازه باز شدهء «از ماست که برماست» رادیو آزادی به مساعدت شما شنونده گان خواهد کوشید، به علل حوادث از کوچک تا بزرگ که همه حلقات یک زنجیر اند، بیشتر پرداخته، به این پرسش که چرا «ازماست که برماست» مشترکاً پاسخی را دریابد و تا باشد که به مساعدت برنامهء «از ماست که برماست» با هم گامی را در کاهش «دودی که از بام وطن بر می خیزد» بر داشته باشیم.
از ماست كه بر ماست
وین شعله سوزان كه برآمد ز چپ و راست
از ماست كه بر ماست
جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم
با كس نسگالیم
از خویش بنالیم كه جان سخن اینجاست
ازماست كه بر ماست
ما كهنه چناریم كه از باد ننالیم
بر خاك ببالیم
لیكن چه كنیم ، آتش ما در شكم ماست
از ماست كه بر ماست
اسلام گر امروزچنین زار و ضعیف است
زین قوم شریف است
نه جــرم ز عیسی نه تعدی ز كلیساست
از ماست كه بر ماست
گوییم كه بیدار شدیم! این چه خیالی است
بیداری ما چیست؟
بیداری طفلی است كه محتاج به لالا است
از ماست كه بر ماست
آری از «ماست که برماست»! این اندیشه همواره نه تنها در در ذهن روشنگرایان شرق، بلکه گاه و بیگاه ذهن و تفکر هر انسان را به خود مشغول داشته است.
شعری را که شنیدید محمدتقی، ملقب به ملکالشعرا بهار، شاعر، ادیب و سیاستمدار معاصر شرق آن را سال ها قبل نگاشته است. ولی مسایل طرح شده و درد های که نویسنده از آن متاثر شده بود، از آن زمان تا حال تغییر اندک کرده، تا هنوز هم از «ماست که برماست»!
وضعیت کنونی افغانستان به خصوص در سالیان اخیر که جامعهء بین المللی با در نظرداشت منافع خودشان به این کشور مساعدت می کنند. شرایطی را به وجود آورده است، که همه چشم ها به خارج و همهء دست ها بسوی دیگران دراز شده، این مساله فرهنگی را به میان آورده است که مردم جای این که سر در گریبان خودشان فرو برند، انتظار و توقع دارند که همهء کار ها را از ساده ترین ها تا به مسایل مبرم، دیگران، خارجی ها و یا هم حکومت برای شان انجام دهند.
در بدبختی ها، آلام، اندوه و مصیبت ها همواره همه را از اهل خانه گرفته تا همسایه ها همه و همه را بجز از خود مقصر بدانند، بدون اینکه نقش «من» خود در به میان آمدن این بدبختی ها، در نظر گرفته شود. همهء انگشت ها بسوی همگان و توقعات از دیگران است، غافل از اینکه:
وین شعله سوزان كه برآمد ز چپ و راست
از ماست كه بر ماست
اسلام گر امروزچنین زار و ضعیف است
زین قوم شریف است
از خویش بنالیم كه جان سخن اینجاست
ازماست كه بر ماست
آری!
بعد از این، در روزنهء تازه باز شدهء «از ماست که برماست» رادیو آزادی به مساعدت شما شنونده گان خواهد کوشید، به علل حوادث از کوچک تا بزرگ که همه حلقات یک زنجیر اند، بیشتر پرداخته، به این پرسش که چرا «ازماست که برماست» مشترکاً پاسخی را دریابد و تا باشد که به مساعدت برنامهء «از ماست که برماست» با هم گامی را در کاهش «دودی که از بام وطن بر می خیزد» بر داشته باشیم.