دختر و پسری که از کابل به ولسوالی امام صاحب ولایت کندز فرار کرده بودند، مرگِ موش خوردند. پسر زنده ماند، اما دختر جان باخت.
دختریکه با خوردن دوای مرگِ موش به زندگی اش پایان داده است، لیلا نام دارد و پسر که پس از خوردن مرگِ موش زنده مانده است وحید نام دارد.
این دو جوان لیلا و وحید از 9 سال به اینسو یکدیگر را دوست داشتند، وحید در صحبت با رادیو آزادی گفت که پیش از این چندین بار به فامیل لیلا خواستگار روان کرده بود، اما با مخالفت خانواده لیلا روبرو شده بود.
این دل داده می گوید که از کابل هر دو به توافق هم فرار کردند و به ولسوالی امام صاحب ولایت کندز به خانه یکی از دوستانش خود را رساندند:
"دختر همسایه ما است تقریباً ما 9 سال هم دیگر را دوست داشتیم و می خواستیم که با هم عروسی کنیم ولی پدر و مادر او راضی نبود که برای من بدهد و تقریباً 7 دفعه برای او خواستگاری روان کردم ولی برایم نداد، ولی ما مجبور به این کار شدیم که با هم فرار کنیم از خانه، مه خودم خیاط هستم در کوته سنگی کابل دوکان خیاطی دارم، مه 23 ساله هستم و سه روز پیش از کوته سنگی کابل به سوی کندز آمدیم."
اما این فرار پایان داستان آنها نبود، بلکه وضعیت بدتر از گذشته شد و ناگزیر به خوردن دوای مرگِ موش شدند.
وحید گفت، پس از آنکه خانواده های دختر و پسر از فرار آنها خبر شدند، آنان ناگزیر برای پایان دادن داستان شان گزینه خوردن دوای مرگِ موش را انتخاب کردند که در نتیجه لیلای 18 ساله جان می دهد و پسر دوباره صحت یاب می شود.
بخشی از مشکلات در این داستان عاشقانه در آن است که لیلا و وحید متعلق به دو قوم هستند؛ لیلا پشتون است و وحید تاجک.
با این حال، داکتر داوود ابراهیم خیل مسوول بخش طب عدلی شفاخانه حوزه وی ولایت کندز به رادیو آزادی گفت که در مورد مرگ لیلا بررسی های آنان ادامه دارد:
"در جسد میت کدام آثار لت و کوب و خشونت دیده نشد، ولی معاینات مقاربت جنسی جریان دارد ولی تا هنوز معاینات تکمیل نشده است و عامل مرگ اش پس از معاینات اوتوپسی روشن می شود و امکان دارد که کدام مواد زهری خورده باشد ولی تا هنوز تثبیت نشده است."
از جانبی هم، محمد عظیم رحیمی داکتر بخش داخله شفاخانه حوزه وی کندز می گوید که این دو مریض از شفاخانه ولسوالی امام صاحب به شفاخانه حوزه وی کندز انتقال داده شده بودند که یکی آن دختر بود بنام لیلا در مسیر راه جان باخته است و مریض دیگر که پسر است تحت تداوی قرار دارد:
"مریض دیگه که پسر است احتمال دارد از مواد زهری یا تابلیت گازی استفاده کرده باشد و هنگامی که به شفاخانه آورده شد وضعیت اش بسیار خراب بود در حالت کُما بود و به شعبه عاجل انتقال دادیم و فعلآ وضعیت مریض خوب است."
افغان ها زمانی می توانند در کنار هم زندگی سعادتمند داشته باشند که از انزوا بیرون آیند و اندکی بر پدیده های جهل و مُبتذل که ذهن جمعی شان را تسخیر کرده است، غالب شوند. این چنین کلیشه های بی معنی و سنتی باید تغییر کند و اقوام ساکن افغانستان در آن صورت به خوش بختی و هم پذیری می رسند که ازدواج ها در سطح کشور در میان مردم رنگ فرا قومی را به خود اختیار کند و دیگر هیچ گزینهء به نام ننگ و عار برای مردم ما به حساب نرود.
اجمل آرین، کندز