در این اواخر شماری از چوپان بچهها در دشتهای ولایت جوزجان حین مال چرانی قربانی ماینهای پنهانی سالهای جنگ شدهاند.
شش ماه قبل در اثر انفجار ماین باقی مانده از زمان قشون سرخ شوروی سابق پا های سه تن از چوپان بچهها از یک خانواده قطع شدند و یک تن دیگر کشته شد.
قریه بکاول که در سه کیلومتری غرب شهر شبرغان و در کنار دریای خراسان موقعیت دارد با نماهای گنبدی و دیوارهای احاطه شده گلی ذهن هر بیننده را به ۵۰ سال قبل میبرد.
باشندگان این قریه که بیش از پنجصد فامیل نیستند همه اقوام ترکمن و از نظر اقتصادی فقیر ترین اشخاص بشمار میروند. مردان و زنان قریه بکاول پیشه قالین بافی و مالداری دارند.
مکتب ابتدائیۀ قریه بکاول در جوزجان
مکتب ابتدائیه که در این قریه موجود است بدون تعمیر بوده و شاگردان در فضای باز درس میخوانند.
در حالیکه از کنار این قریه شاهراه عمومی جوزجان فاریاب و دریای خراسان میگذرد، اما مردم آن دسترسی به آب آشامیدنی صحی ندارند.
مردم محل میگویند در تابستان و زمستان به جای باران، بالای این قریه از سمت دشت لیلی خاک و ریگ میبارد، دشتی که به طرف غرب قریه بکاول موقعیت دارد.
ماینها از زمان تجاوز قشون سرخ شوروی سابق، جنگ مجاهدین و دوران طالبان در دشت لیلی هنوز هم پنهان باقی مانده و در اثر انفجار آن تعدادی زیادی از باشندگان قریه بکاول معلول ومعیوب گردیدهاند.
در تازهترین مورد چهار تن از چوپانهای نوجوان این قریه حین مال چرانی در دشت لیلی قربانی این ماینها شدهاند.
کریم الله پسر ۱۳ساله که چوپانی میکرد، در اثر انفجار ماین پا های خودش و دو برادرش قطع شدهاست
وی در مورد این حادثه به رادیو آزادی چنین گفت:
"ما ۳ برادر و یک خاله بچه بودیم که میخواستیم برای چاشت چای جوش بدهیم وقتی هیزم را گوگرد زدیم زیر خاک ماین پنهان بود که یک دم انفجار کرد از چهار نفر ما یکی کشته شد و ۳ برادر پاهای ما قطع گردید."
وی گفت، زمانیکه به مکتب میروند بچهها در راه آنها را لنگ و یا معیوب صدا میکنند که برای شان خیلی درد آور است.
این نوجوان به دلیل معیوب بودنش زندگی غم انگیزی را با چشمان پُر از اشک ادامه میدهد.
عبدالله پدر این نوجوانان میگوید او یک شخص غریب کار است و کار برایش پیدا نمیشود که کار کند.
هر چند برای این سه نوجوان از سوی کمیته سویدن پاهای مصنوعی ساخته شده و بایسکل هم به طور رایگان برای آنان کمک شدهاست، اما پدر آنها میگوید که برای زنده ماندن فرزندانش شان باید کمکهای بیشتر صورت گیرد.
وی گفت:
"هر سه بچه مرا ماین پراند هر روز با اینها سرگردان هستم گریه میکنند، مأیوس میشوند در خانه همه گی جگر خون میشوند. مکتب رفتن برایشان بسیار سخت تمام میشود."
گزارش: محمد عالم رحمانیار