خانواده افسر اناث قوماندانی امنیه غور که حدود دو ماه قبل نزدیک دروازه خانهاش کشته شد، از وضعیت امنیتیاش نگران هست.
اعضای این خانواده میگویند که بعد از کشته شدن این عضو خانوادهشان همه شب افراد مسلح در اطرف خانهشان گشت و گذار میکنند و حتی کلکینهای خانهشان را شکستهاند.
مادر پیری که در فراق جوانترین فرزند خانوادهاش فریاد میزند، اشک میریزد و از پیوستن خوردترین دخترش در صفوف نیروهای امنیتی اظهار ندامت میکند.
زلیخای ۶۰ ساله که حدود دو ماه قبل دختر جوانش را که افسر قوماندانی امنیه بود حوالی ساعت هشت صبح زمانیکه میخواست از خانه به طرف دفتر کارش برود نزدیک دروازه خانهاش کشته شد، اکنون ترس از دست دادن سه پسرش را دارد.
وی میگوید:
"بعد از کشته شدن دخترم، ما هیچ شب خواب نشدیم و هر شب افراد ناشناس میآیند به اطراف خانه ما که وحشت برای ما ایجاد میشود. خواب نمیرویم و از یک طرف طالب و داعش میگویند که ما این کار را نکردهایم، پس چی کسی کرده و شاید هم خود دولت کرده باشد."
پنچ گل حکیمی آخرین دختر زلیخا با نادیده گرفتن تمام چالشها فرا راه زنان در جامعه سنتی و خشونت بار غور ۱۰ سال قبل به صفوف نیروهای امنیتی پیوست و تا قبل از کشته شدنش در مدیریت جنایی قوماندانی امنیه کار میکرد.
اما مادر پنچ گل بعد از آنکه شوهرش فوت کرد منطقه آبایاش را که در ولسوالی تیوره این ولایت بوده رها کرد و به مرکز این ولایت جهت پیدا کردن لقمه نانی برای یک دختر و سه پسرش پناه برد و اکنون از حکومت عدالت میخواهد.
بهگفته زلیخا حکومت با آنکه برای پیدا کردن و دستگیری عاملین قتل دخترش تلاش نکردهاست، بلکه برخی از افسران قوماندانی گاه هم بعد از مرگ دختر جوانش بر دروازه خانه او آمده و برای وی حرفهای رکیک به زبان آوردهاند.
وی افزود:
"ما مردم غریب بودیم به خاطر که روز ما تیر شود به مرکز آمدیم و از روزیکه دخترم شهید شد تا هنوز یک نفر را ندیده ام که آمده باشد برای تسلیت دل من گفته باشد بد کاری شده و یک روز یک تن به نام مولا آمده از افسر قوماندانی بود به من گفت دخترت مراد کسی را حاصل نمیکرد پس کشته میشد شما فکر کنید این حرف از گفتن است؟"
از سوی هم جهان شاه حکیمی برادر پنچ گل نیز با انتقاد از حکومت میگوید پس از آنکه خواهرش از سوی دو فرد موترسایکل سوار تیرباران شد وی چندین بار عرایض را جهت شناسایی عاملین این رویداد به نهادهای حکومت سپرده است، اما هیچ توجهی در این باره صورت نگرفت.
بهگفته آقای حکیمی از زمان کشته شدن خواهرش آنها همه شب شاهد حضور افراد مسلح در اطراف خانهشان و حتی بر بام منزلشان هستند، اما به دلیل نداشتن اسلحه دفاعی از خانه بیرون شده نمیتوانند و از سوی هم حکوت نیز در این قضیه بیتفاوت است.
وی میگوید:
"وقتیکه خواهرم شهید شد ما چند دفعه عریضه کردیم به قوماندانی، امنیت ملی، حقوق بشر، ولی به ما میگویند که منتظر باشید و میدانیم که کار نمیکنند و از طرف دیگر هر شب که افراد مسلح به سر خانه ما میآیند و زنگ میزنیم بعد از سه ساعت نیروهای امنیتی میرسند با آنکه فاصله ما یک کیلو متر هم از پوسته دور نیست."
خواستیم تا دیدگاه قوماندانی امینه را نیز در این مورد با خود داشته باشیم، اما آنان حاضر به گفتگو نشدند.
اما عبدالحمید ناطقی عضو شورای ولایتی ترور اولین افسر اناث قواماندانی امینه غور را زنگ خطر برای آن عده زنانی عنوان میکند که اکنون با تحمل چالشهای فراوان در صفوف نیروهای امنیتی در غور وظیفه اجرا میکنند.
بهگفته آقای ناطقی در صورتیکه عاملین این رویداد شناسایی نشوند دیگر هیچ خانواده حاضر به فرستادن دختر شان به صفوف نیروهای امنیتی نخواهد بود.
او میافزاید:
"در ولایت غور که بیشتر جامعه به ناهنجارهای سنتی حاکم است نقش و حضور زنان بسیار در نیروهای امنیتی اندک است و با آنهم وقت یک خانم این همه چالشها را قبول میکند باز هم بعد از کشته شدن قضیه آن پیگیری نمیشود. این خودش وضعیت را بسیار خطرناک میکند و دیگر باور دارم که هیچ فامیل اجازه نمیدهد که دخترم و خانمش به نیروهای امنیتی بپیوندند."
بیتفاوتی در قضیه پنچ گل تنها موردی نیست که ثبت دفتر قربانیان خشونت در غور میشود، بلکه نهادهای مدافع حقو زنان در این ولایت خاطر نشان میسازند که حکومت در تمام موارد در برابر پیگیری قضایای خشونت علیه زنان بیعلاقه بوده است.
گزارش: قدیر غفوری