محمد ابراهیم خواجه احراری بیست سال است که نوازندۀ نی و خوانندۀ اشعار تصوفی مولانا است.
موهایش را در راه شناخت مولانا و اشعارش سفید کرده است. او نی مینواخت و شعرهای مولانا جلال الدین محمد بلخی را میخواند، چند رقصنده سماع نیز در محافل عرفانی همراهیاش میکردند.
اما در حال حاضر به دلیل هراس از مخالفت طالبان، عاشقان عرفان و تصوف از شنیدن نوای نی مولانا محروم هستند.
او میگوید که در حال حاضر خوانش شعر مولانا همراه با نی دیگر در افغانستان ممکن نیست؛ حداقل تا زمانی که طالبان در افغانستان حاکم باشند.
اما این برای او پایان راه نبوده، اکنون در قونیه، شهر مولانا در ترکیه مهاجر شده تا راه عرفان و طریقت را جدیتر پیش بگیرد.
به نظر میرسد که مهاجرت به ترکیه برای خواجه احراری تصمیم دشواری بوده، اما نمیتوانست از عشقی که به صوفیگری دارد، به سادگی بگذرد: "میگویند اینها به نام دین و عرفان موسیقی اجرا میکنند بدتر از هر موسیقی دیگر میدانند چون در دین اصلا موسیقی جواز ندارد این افراد گناهکار اند. اصلا با هیج موسیقی بخصوص با موسیقی عرفانی موافق نیستند. برداشت شان از شعرهای حضرت مولانا بسیار سطحی است وقتی حضرت مولانا میگوید، خمر من و خمار من، برداشت شان بسیار سطحی است در حالی که محبت پروردگار به صورت رمز گفته شده."
تسلط طالبان در افغانسنان خفقان شدیدی بر هنر موسیقی ایجاد کرده و افغانستان بار دیگر به مانند نیمۀ دوم دهۀ ۹۰ میلادی به کشور بدون ساز و آواز مبدل گشته است.
طالبان میانه خوبی با هنر موسیقی ندارند؛ چه در نخستین دورۀ حاکمیتشان و چه حالا.
صدای دلنواز رباب، یکی از سازهای اصیل موسیقی محلی افغانستان با حاکمیت طالبان در فضای عمومی ممنوع شده است.
حالا نوازندگان و دوستداران رباب باید پنهانی بزم بر پا کنند، تا از صدای دلکش رباب بی بهره نمانند؛ آنهم در دوران حاکمیت طالبان.
جاوید معروفی یکی از محلیخوانان از کابل میگوید: "موسیقی در حالتی قرار دارد که هیچ کس را اجاره نمیدهند کسی موسیقی کار کند، برخی که پنهانی به محفلها میروند اگر بگیرند، ممکن لتوکوب شان کنند، یکی دو نفر را گرفته بودند، آلههای موسیقی شان را گرفته بودند و توبه داده بودند که دیگه این کار را نکنید."
از این میان نه تنها نوازندگان و آوازخوانان محلی، بلکه سازندگان آلههای موسیقی محلی چون رباب و دوتار نیز ترک وظیفه کردند.
داوودشاه پاینده، سازنده رباب و دوتار میراثدار ساخت آلههای موسیقی اصیل افغانی است.
او در بیست سال گذشته در گوشهی شهر هرات میزبان هنرمندان داخلی و مشتریان خارجی برای ساخت و ترمیم آلههای موسیقی بود.
اکنون اما درب کارگاهاش را برای همیشه بسته است. حداقل تا زمانی که طالبان حاکمیت داشته باشند.
آقای پاینده نیز راه مهاجرت را پیش گرفته، کاری که در دوران پیشین طالبان کرده بود: "من دکانم را بسته کردم و دیگر آله موسیقی درست نمیکنم چون طالبان میگویند موسیقی حرام است، من هم ترسیدم و بسته کردم. این شغل پدری من بود اما در این شرایط دیگر نمیتوانم کار کنم حالا هم تصمیم دارم بروم از اینجا."
رادیو آزادی تلاش کرد دیدگاه طالبان را در باره وضعیت موسیقی سنتی داشته باشد اما پس از چندین پیام، بلال کریمی عضو دفتر مطبوعاتی این گروه با وعدههای زیاد پاسخی ارائه نکرد.
اما این گروه در دوران حاکمیت نخستشان در سال ۱۹۹۶ پخش و فعالیت هرنوع موسیقی را در افغانستان ممنوع کرده بود.
مخالفت طالبان با هنر موسیقی بار دیگر به خاموشی اجباری آوازخوانان و نوازندگان انجامیده و آنانی که توانایی خروج از افغانستان را نداشتند، خانه نشین شدهاند و در بدترین شرایط اقتصادی زندگی میکنند.
برخی دیگر اما مانند محمد ابراهیم خواجه احراری، آزادی در هنر را در مهاجرت جستجو میکند.
در کنار این تلویزیون ملی افغانستان که کنترل نشرات آن در دست طالبان است، هیچ گونه موسیقی نشر نمیکند و برخی رسانهها هم به دلایل نامعلوم پخش برنامههای موسیقی خود را متوقف کرده اند.