بیست سال از تخریب تندیسهای بودا در بامیان میگذرد. گروه طالبان دو پیکره عظیم بودا را در ۲۱ حوت ۱۳۷۹ منفجر کرد. امسال وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان مراسم یادبود تخریب این تندیسها را با عنوان "جنایت فرهنگی قرن" برگزار کرد. اما این تندیسها چگونه تخریب شدند و چه اهمیتی داشتند؟ در این گزارش نگاهی کردهایم به همین موضوع.
میرزا حسین ۵۵ ساله یکی از شاهدان تراژیدی بزرگ فرهنگی در جهان است؛ انفجار بودای بامیان توسط گروه طالبان. او میگوید طالبان او را در سال ۲۰۰۱ دستگیر و زندانی کردند.
او افزود: "زمانیکه طالبان به بامیان آمده بودند من با خانواده فرار کرده بودم. اینجا پس آمدم که یک مقدار آرد و روغن بگیرم طالبان مرا دستگیر کرد که تو طرفدار مخالفان ما هستی".
او روزهایی را به یاد میآورد که طالبان او و دیگرزندانیان را برای جاسازی مواد منفجره در پیکرههای بودا مجبور کردند.
او افزود: "زمانیکه طالبان آمدند مرا بردند پیش روی بودا زندانی کردند. آنجا دیدم که ۱۰۰ نفر دیگر هم هستند. طالبان بودا را با توپ و تانک میزدند. آنها تصمیم گرفتند که باید بودا را تخریب کنند. توسط ما مواد انفجاری را انتقال میدادند. ما روز یک انفجار حتی سه انفجار هم داشتیم."
به گفته میرزا حسین، طالبان زندانیان را با شکنجه وادار به کارگذاری مواد انفجاری در پیکرههای بودا میکردند.
او گفت: "طالبان فکر میکردند که کوه کاملاً سرازیر میشود چون ۲۵ بمب بود، بهغیر از مواد منفجره که تنهای پاهای صلصال فروریخت. بعداً دوباره برمه طلب کردند. ما را از سر کوه با ریسمان آویزان میکردند. ما بمب را در سر بت جابهجا میکردیم. باز انفجار میدادند."
میرزا حسین میگوید ۲۵ روز طول کشید تا بودا کاملاً فروریخت.
او گفت: "برای تخریب شهمامه انجنیران خارجی طلب کردند"
او افزود: "برای تخریب سریع و چگونگی جابهجای مواد منفجره در پیکرههای بودا انجنیران خارجی طالبان را رهنمای میکردند.
او گفت: "در بودای پایین انجنیران خارجی آمدند، کار کردند. پاکستانی و عرب بودند. آنها آمدند. [براساس اصول] انجنیری پیش میرفتند. بمب میگذاشتند، باز سر اسیران بوریها را پرخاک میکردند، میچیدند. آنها طبق نقشه پیش میرفتند. بت شهمامه در یک انفجار فروریخت."
از آن انفجارهای مهیب ۲۰ سال میگذرد؛ اما رواقهای خالی صلصال و شهامه برای میرزا حسین همچنان یادآور صحنههای فروریزی تندیسهای بودا است.
او میگوید: "زمانی که بودا آباد بود توریستهای خارجی میآمدند. اینجا هوتل بود، دکان بود، برای مردم منبع درآمد بود. چیزی که آدم برای نمونه بخرد باز به دست خود تخریب کند، صد فیصد احساس ناراحتی دارد. ما این را به دست خود تخریب میکردیم. خیلی احساس ناامیدی میکردیم".
میرزا حسین از آن زمان تاکنون هر روز از پیش پیکرههای بودا رفتوآمد میکند و صحنههای دلخراشی را به یاد میآورد: "همان صحنههای انفجار. یک رفیق مرا را با گلوله زدند که چرا مواد نمیبری. وقتی که به یادم میآید، خیلی احساس ناراحتی میکنم".
پیکرههای بودا در حالی تخریب شد که تنها ارزش تاریخی و فرهنگی داشت. آنها از آغاز ورود اسلام به بامیان، دیگر مورد پرستش نبودند و جایگاه مذهبی نداشتند. اما طالبان با استدلال مذهبی آن آثار تاریخی را ویران کردند. طالبان موجودیت اشیای دارای شکل انسانی یا حیوانی را ممنوع میدانستند.
به همین دلیل، به فرمان ملا عمر، رهبر این گروه، شورای رهبری، شورای علما و محکمه طالبان حکم تخریب نه تنها پیکرههای بودا در بامیان بلکه مجسمههای موزیم کابل و دیگر آثار تاریخی را نیز صادر کردند.
طالبان پیکرههای بودا را با وجود مخالفت گسترده بینالمللی تخریب کردند. دبیر کل وقت سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد، یونسکو، از سازمان کنفرانس اسلامی خواست که طالبان را متقاعد کند که دست از تخریب این آثار بردارند.
کوفی عنان، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد هم با فرستادن نماینده ویژ خود به کابل و قندهار، از رهبران طالبان خواست که دست از این تصمیم بردارند.
همچنان پیروان آئین بودایی در کشورهای آسیایی دست به اعتراض زدند تا طالبان را منصرف کنند.
اما طالبان به اعتراضهای داخلی و بینالمللی توجهی نکرده و در ۲۱ حوت ۱۳۷۹ پیکرههای ۵۵ متری و ۳۵ متری بودای بامیان را منفجر کردند. یونسکو تخریب این میراث کمنظیر فرهنگی جهان را "قتلعام فرهنگی" خواند.
با این حال، مولوی قلمالدین، عضو پیشین گروه طالبان و وزیر امر به معروف و نهی از منکر وقت طالبان، تخریب پیکرههای بودا را کار این گروه نمیداند. به گفته او، سران گروه طالبان برای تخریب بودا هیچ حکمی صادر نکرده بودند.
او میگوید:"تخریب بودای بامیان یک عمل احساساتی بوده. این صرف کار گروهی جنگی بوده که در بامیان حضور داشته و کاملاً یک عمل احساساتی بود. زمانیکه طالبان کشمیری بودا را تخریب کردند از آنها تحقیق شد، اما فرقی که وجود دارد، آن زمان شرایط جنگی بود".
این در حالیست که دیگر مقامهای رژیم طالبان به شمول وکیل احمد متوکل وزیر خارجۀ وقت این گروه، اعتراف کرده اند که تخریب بودا را کار خود طالبان بوده و به دستور شورای رهبری آنها انجام شده است.
اما بودای بامیان تنها اثر باستانی با ارزشی نبود که طالبان ویران کردند. به گفته مسئولان وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان، طالبان بیش از ۳ هزار اثر باستانی به شمول بودای بامیان را کاملاً تخریب و نابود کردند.
تندیسهای بودا در بامیان در گذشته هم مورد تبعیض بوده اند.
اما صدها سال سالم ماندند. علیرضا ابراهیم پژوهشگر مسایل فرهنگی میگوید: "در سال ۱۶۸۹ از طریق اورنگزیب، پای صلصال از بین میرود. شاید در آن زمان توانمندی تکنالوژی آن زمان اجازه نمیداد که از آن بیشتر تخریب شود. تا اینکه در سال ۱۸۹۲صورت بودا توسط عبدالرحمان کاملاً تراشیده میشود. او در مقابل بودا خیلی با جدیت برخورد کرد و هدفش از بین بردن مجسمهها بود."
با این حال، آقای ابراهیم تخریب آثار تاریخی افغانستان به دست گروه طالبان را تعارض این گروه در برابر میراث فرهنگی میداند.
او میگوید: "طالبان با تخریب بودا خواستند نشان دهند که در پی ترویج اسلام ناب در افغانستان هستند و در مرکز توجه جهانیان قرار بگیرند."
آقای ابراهیم میافزاید که کشورهای حامی طالبان بهویژه پاکستان از نظر استراتیژیکی و اقتصادی به این مسئله نگاه میکردند. به همین دلیل، برای از بین بردن ظواهر تمدنی افغانستان، طالبان را به تخریب این آثار تحریک کردند.
تخریب آثار باستانی محدود به کارنامه گروه طالبان نیست، بلکه برخی گروههای تندرو دیگر، از جمله دولت اسلامی معروف به داعش هم در سوریه وعراق دست به تخریب آثار تاریخی زدند. داعش تقریبا یک و نیم دهه پس از تخریب بودا، دست به ویرانی آثار تاریخی در شرق میانه زد. آیا داعش از طالبان الهام گرفته بود؟
به باوربرخی پژوهشگران، دلایل عمده تخریب آثار باستانی توسط داعش برداشتهای افراط گرایانه از مقولههای اسلامی بوده برای تثبیت فلسفه وجودیشان دست به این کار زده اند.
علی جوادی روزنامهنگار و فعال فرهنگی در بامیان میگوید: "داعش در تخریب آثارباستانی در خاور میانه از طالبان تاثیر پذیرفته؛ چرا که داعش میبیند طالبان جنایت بزرگ بشری را رقم میزند، اما از طرف جامعه جهانی به سکوت بدرقه میشود. جامعه جهانی برای جلوگیری این جنایت کاری نمیکند و این سکوت میتواند جرئت دیگر گروهها را برای تکرار چنین خشونتها افزایش دهد".
همزمان با بیستمین سالگرد تخریب تندیسهای بودا و مذاکرات صلح طالبان با حکومت، این گروه در اقدامی بیسابقه خواستار حفاظت آثار باستانی شده است.
مولوی قلمالدین، عضو ارشد پیشین گروه طالبان باور دارد که این گروه حالا خواستار حفظ ارزشها مطابق به خواستهای مردم است.
او گفت: "در نشستی که در مسکو برگزار شده بود، هیئتی که از طالبان آمده بود، ما هم اشتراک داشتیم. دیدگاههایی که طالبان در مورد نظام و بعضی ارزشهای دیگر حالا مثبت است."
با این حال، هنوز هم برخی از اعضای طالبان تخریب بودای بامیان را توجیه مذهبی میکنند.
ملا آغا جان آخوند، عضو پیشین گروه طالبان میگوید: "شریعت این را میگوید که بودا باید تخریب شود".
حالا اندک به گذشته بر میگردیم. حدود دو هزار سال پیش، چرا بامیان به عنوان برای ساختن مجسمههای عظیم بودا انتخاب شد؟
پژوهشگران میگویند بامیان درگذشته به نام بامیکان نیز یاد شده است و در مسیر یکی از شاخههای مهم راه ابریشم قرار داشت. این راه حوزههای مهم تمدنی مثل، ایران، هند، چین و آسیای میانه را با هم وصل میکرد و یکی از مراکز مهم فرهنگی پیونددهنده شرق و غرب بود. مجسمههای صلصال و شهمامه در آن دوران نقش مهمی تامین روابط فرهنگی میان این حوزههای تمدنی داشت.
نورالدین علوی استاد جامعهشناسی میگوید: "جاده ابریشم هرچند مسیر تجارت کالاهای بسیار مهم بوده، مثل پارچهای ابریشمی، آلیاژ مس، چینی باب، آبی و جنگی و غیره. قلمروهای مهم تمدنی را نه تنها به لحاظ اقتصادی باهم وصل میکرد، بلکه به لحاظ فرهنگی مرکز اتصال علم و هنر و فرهنگ قلمروهای مشرق زمین و مغرب زمین بود. در آن زمان بامیان یکی از بزرگترین، مجللترین و زیباترین مرکز هنری و صنعتی بو".
بامیان هنوز هم این آرامش را دارد. در اینجا گویا زمان متوقف میشود.
جغرافیای طبیعی و محیط بامیان هر بازدید کننده را به آرامش و تفکر فرا میخواند.
مورخان به این باوراند که نخست مجسمه ۳۸ متری و سپس مجسمه ۵۵ متری و مغارهها و نیایشگاههای اطراف آن ساخته شدند. باور آنها بر این است که مجسمه شهمامه در قرن اول میلادی در طول نیم قرن در دوران کنشکای بزرگ و مجسمه صلصال از قرن دوم تا پنجم میلادی در زمان دیگر فرمانروایان کوشانی ساخته شد.
برخی از تاریخ نگاران به این باور اند که مجسمههای بامیان مربوط به دوران بودایی نیست. زیرا یکیش مجسمه زن و دیگرش مرد است و بودا زن نداشت. به باورآنها این مجسمهها از عصر مهر و ماه است ومربوط به دوران خورشید پرستی می شود.
به گفتۀ آقای ابراهیم در ساخت این تندیسها و نیایشگاههای اطراف آنها، هنر و فرهنگ بوایی و یونانی به کار رفته است: "هنری که در اینجا به کار رفته گریک و بودیزم است. هنر در جریان تاریخ از تمدنهای مختلف الهام میگیرد. در دورانی که هنر بودیزم در بامیان در حال رشد بود، هنر باختری یکی از هنرهای بسیار غالب در سطح منطقه محاسبه میشد. اثرپذیری این هنرها در مجسمههای بامیان شدیداً متبلور هست".
هیوان تسانگ زائر چینی که در سال ۶۱۴ میلادی به بامیان سفر کرد. به قول او، بامیان در آن زمان در اوج شکوه بوده است. مغارههای سیاه کنونی در آن زمان محل نیایش و آموزش راهبان بودایی بوده اند.
این مغاره کلان پوشید از دود در کنار شهمامه قرار دارد. مجسمههای زیاد در دل کوه در داخل این مغاره طراحی شده که گفته میشه محل عبادت و زهد و آموزش بوداییها بوده".
به گفته آقای ابراهیم بیشترین ثروت و مواد کمیاب در قسمت تزئین بودا ونیایشگاههای به کار رفته است
تندیسهایی که روزگاری با جواهر گرانبها آراسته بودند، امروز بیانگر داستانهای تکاندهنده تاریخی هستند.
او گفته است: "اکنون بیشتر نقاشیهای مغارهها هم از بین رفته. دراین مغاره دیده میشه که بیشتر نقاشیهای با کدام وسیله کنده شده و هنوز در سقفاش نقاشی و طرحهای بودا به رنگهای سرخ و آبی و سبز به چشم میخورد".
با این حال، در افغانستان تقاضاهای بسیاری برای بازسازی تندیسهای بودا بلند شده است. به باور علیرضا مشفق، استاد باستانشناسی در بامیان، بازسازی این تندیسها اهمیت فرهنگی و اقتصادی دارد.
"به لحاظ فرهنگی این خیلی اهمیت دارد. از آنجایی که بودا یکی سازه تاریخی جهانی است، خیلی اهمیت دارد. ساخت بودا ممکن برای افغانستان از لحاظ اقتصادی و جذب گردشگر خوب باشد."
باستانشناسان جاپانی، فرانسوی، افغان و کارشناسان یونسکو بارها بر بازسازی دستکم یکی از تندیسهای بودا تأکید کردهاند.
در سال ۱۳۹۵ در سیزدهمین نشست کارشناسان جهانی در امور حفاظت از میراثهای جهانی بامیان، تصمیم نهایی برای بازسازی تندیس شهمامه گرفته شد.
با این حال، با گذشته دو دهه از تخریب تندیسهای بودا در بامیان، رواقهای این تندیسها همچنان خالی هستند. مقامهای وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان در تلاش حفظ تکهپارچههای این تندیسها هستند.
عبدالمنان شیوای شرق، معین وزارت اطلاعات و فرهنگ میگوید.
آقای شرق گفت: "کارهایی که وزارت اطلاعات و فرهنگ روی دست دارد، یکی بازسازی رواق بت کلان است. بحث دیگر این است که چتری برای تکهها و پارچههای فروریخته بودا را ما یکبار دیگر به صورت تخنیکی و مهندسی جاگذاری میکنیم که کدام مشکل پیش نیاید".
این درحالی است که تعدادی از تکه و پارچههای فروریخته تندیسهای بودا همینجا در پیش روی رواقهای خالی در زیر آهن چادر نگهداری میشود و تعدادی آنها در فضای باز در زیر برف و باران و آفتاب قرار دارد
بامیان هنوز هم آرامش و سکوت دورۀ بودا را دارد. گویا بودا هنوز در اینجا نفس می کشد و فکر عمیق فرورفته است. گویا همچون شاهد تاریخ، حوادث دلخراش که در درازای قرنها بر سر او شهرش آمده را مرور می کند.
اما معلوم نیست حسرت بیستسالهای میرزاحسین که آرزوی به پا ایستادن دوبارۀ بودا را در دل دارد، روزی برآورده خواهد شد یاخیر؟
"بودا را که میبینم یک احساس ناراحتی و ناامیدی میکنم. حالا یک ویرانه است".