غلام رسول ۲۵ بهار زندگیاش را برای گرفتن عکس دیگران سپری کرده است.
او اکنون بیکار است ولی خاطراتی جالبی از روزهای عکاسی خود دارد.
غلام رسول میگوید: "به همین خانهها همه نفر چهار قطعه عکس، دو قطعه عکس میگرفتم و میدادم."
غلام رسول ۷۵ ساله در ولایت غور مشهور به عکاس است. او برای نخستین بار از دانش آموزان، نیروهای امنیتی و مردم عام در غور عکس فوری سیاه و سفید میگرفت با همان کمرهایی که جعبۀ چوبی و سه پایه داشت.
او عکاسی را ۵۰ سال پیش در کابل آموخت. غلام رسول از نخستین کارهایش در غور قصه میکند.
غلام رسول میافزاید: "اولین عکاس من بودم در غور، توزیع تذکره شد به تیوره، تذکرۀهای دوران ظاهرشاه. من آن را خلاص کردم. پس از آن من را به ولایت فراه خواستند، آنجا هیئتهای از وزارت داخله بودند، چهار پنج نفر، یک سال در آنجا عکاسی کردم برای توزیع تذکره."
در آن روزگار عکاسان از همان کمرههای معروف به کمرههای فوری کار میگرفتند. لنز کمره در بین جعبه چوبی بود و عکاس هنگام عکس گرفتن دستش را به داخل آستینچهای فرو میبرد تا عکس را به روی کاغذ حک کند.
غلام رسول با کمره فوریاش ۲۵ سال از اول صبح تا ۱۱ شب کار میکرد و در بدل هر قطعه عکس ۳۰ افغانی میگرفت و کارش پر رونق بود.
غلام رسول مبین در آن زمان شاگرد مکتب بود. او به رادیو آزادی گفت که برای عکس گرفتن پیش هم نامش غلام رسول رفته بود.
مبین میگوید: "خاطره من این است که متاسفانه عکس سیاه و سفید بود اگر شخص خودش خود را تشخیص نداد دیگر کسی او را تشخیص داده نمیتوانست چون در مجموعه کیفیت عکس خوب نبود."
عبدالحی خطیبی ۶۷ ساله از روزنامه نگاران محلی آن وقت است.
او میگوید که مشکل کمبود عکاسان در غور را در سال ۱۳۶۵ در روزنامههای محلی انعکاس داده بود.
خطیبی گفت: "این یکی از مشکلات مردم غور بود که مردم به غلام رسول مراجعه میکردند. روزها پشت دروازه این آدم ایستاد بودند، شبها دروازه خانه آن را مسدود میکردند. مثل نوبت برای آن میگفتند که برادر عکس ما را بگیر یا تذکره میگرفتند یا به موضوعات دیگری، این مشکلات را من انعکاس دادم. گفتم دولت توجه کند یک تعداد کسها را حرفهای تعلیم بدهد بیآیند عکاس شوند."
کار غلام رسول با همان امکانات اندک در زمانش با ارزش بود.
میرزا دوست محمد ۸۰ ساله که در آن زمان مدیر عمومی ثبت احوال نفوس بوده، میگوید: "اگر همان غلام رسول عکاس نمیبود، تذکره هیچ اعتبار نداشت. اگر عکس نمیبود تذکره هم داده نمیشد. کارهای مردم فلج میشد. روی کاغذ نوشته میکردند هر کس میرفت اداره کار خوده میکرد."
اما در زمان رژیم طالبان در سالهای دهه نود میلادی، غلام رسول دیگر نتوانست به کارش ادامه دهد.
غلام رسول گفت: "دورۀ طالبان من همین جا بودم. در اوایل به من کاری نداشتند، اما بعد از آن میخواستند من را بکشند، بعد من فرار کردم. بسیار خواریها و زاریها را دیدم."
گروه طالبان در پنج سال حاکمیت خود، با خوانش سختگیرانهای اسلام، محدودیتهای سختی بر زنان و دختران وضع کردند. آنها از آموزش و کار در بیرون از منزل بی بهره بودند. گرفتن عکس هم ممنوع شده بود.
غلام رسول پنج فرزند دارد و اکنون تقریبا ۲۲۰ کیلومتر دورتر از زادگاه اصلی اش ولسوالی تیوره، در تپه توبچی شهر فیروزکوه مرکز ولایت غور در یک خانه گلی زندگی میکند.
او اکنون بیکار است و توان عکاسی را هم ندارد.
اما غلام رسول آرزو دارد که روزی فرزندانش بتوانند به دور از به گفته او «خواری و زاری» زندگی کنند و در فضای صلحآمیز عکسهای خانوادگی بگیرند.